مارگارت مانرلین میچل مارش که همه آن را با نام مارگارت میچل می شناسند در تاریخ هشتم نوامبر سال ۱۹۰۰ در آتلانتای جورجیا به دنیا آمد. نام مادر مارگارت مری استفان و نام پدرش ایوان میچل بود.
شاید تعجب کنید اگر بدانید که اولین شغل مارگارت میچل روزنامه نگاری در مجله آتلانتا بود که در سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۶ او را مشغول کرده بود. اما شکستن قوزک پای میچل و خانه نشین شدنش او را به فکر نوشتن رمان انداخت. اولین و تنهاترین رمان میچل بر باد رفته است که این رمان با توجه به تاثیرات جنگ های داخلی آمریکا نگارش شده و در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسیده است. این کتاب به قدری تاثیرگذار بود که در مدت زمان کوتاهی به ۱۶ زبان زنده دنیا ترجمه شد.
در ادامه این مقاله سعی می کنیم توضیحات بیشتری در مورد زندگی مارگارت میچل و معروف ترین آثارش در اختیار شما بگذاریم.
 
همه چیزهای که باید در مورد مارگارت میچل بدانید
مارگارت میچل یک نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی است که تنها با نوشتن رمان بر باد رفته توانست شهرت جهانی پیدا کند. این نویسنده در آتلانتا جورجیا به دنیا آمد و در یک خانواده بسیار ثروتمند بزرگ شد.
پدر مارگارت یک وکیل بسیار برجسته و پدربزرگش یک تاجر بسیار ثروتمند در آتلانتا بود. میچل در کالج اسمیت تحصیل می کرد که بعد از حدود دو سال به دلیل مرگ مادرش ترک تحصیل کرد و به آتلانتا برگشت و مشغول روزنامه نگاری شد.
او مقالات بسیار ویژه ای برای مجله یکشنبه آتلانتا نوشت که این مقالات در زمینه ورزش، سیاست و رویداد های اجتماعی بود.
 
آثار مارگارت میچل
تنها رمان میچل، بر باد رفته نام دارد که آن را در مدت زمان ده سال که در روزنامه کار می کرد، نوشت. این رمان عاشقانه تاریخی، داستان دختری به نام اسکارلت اوهارا است که سعی بر زنده ماندن در طول جنگ داخلی آمریکا را داشت. این کتاب توانست به موفقیت بسیار زیادی نه تنها در آمریکا بلکه در جهان دست پیدا کند.
 
ازدواج مارگارت میچل
مارگارت میچل دو بار ازدواج کرد. اولین ازدواج او با رد آپشاو بود که یک فرد قمار باز بود و با قانون مشکل داشت. ازدواج میچل بسیار پر سر و صدا بود ولی در نهایت این ازدواج دوام چندانی نداشت و این زوج بعد از مدتی طلاق گرفتند.
ازدواج دوم این نویسنده در سال ۱۹۲۵ با یک بازیکن سابق فوتبال و مدیر تبلیغات به نام جان مارش بود که این ازدواج تا پایان عمر مارگارت میچل ادامه داشت.

علایق و هنرهای مارگارت میچل
میچل یک هنرمند بسیار با استعداد بود که از نقاشی لذت می برد و برخی از نقاشی های او در گالری های آتلانتا به نمایش گذاشته شده است. خانه مارگارت میچل به یک موزه در آتلانتا تبدیل شده که بازدید از آن برای تمام عموم ازاد است و دارای نمایشگاه های درباره کار میچل و زندگی او است.
مارگارت میچل عاشق سفر و مسافرت بود و تقریبا در طول زندگی خود از کشورهای مختلف دیدن کرد و چندین مقاله در مورد سفرهای خود به کشورهای مختلف نوشته است. روند نوشتن میچل بسیار دقیق ولی کند بود که ساعت های زیادی را صرف تحقیق درباره جزئیات تاریخی می کرد.
این نویسنده یکی از طرفداران سر سخت اسب دوانی بود و چند اسب مسابقه ای داشت که یکی از اسب های او در دربی کنتاکی ۱۹۴۰ توانست برنده مسابقه شود.
مارگارت با توجه به فعالیت کوتاه خود در نویسندگی توانست یکی از تاثیرگذار ترین نویسندگان قرن بیستم شود و اثری ماندگار و دوست داشتنی در ادبیات آمریکا به یادگار بگذارد.
 
علت اصلی مرگ مارگارت میچل
مارگارت میچل در ۱۱ اوت ۱۹۴۹ بر اثر یک تصادف شدید مصدوم می شود و بعد از ۵ روز در سن ۴۸ سالگی چشم از جهان می بندد. او در تمام طول زندگی خود فرزندی نداشت.
میچل به شدت سیگار می کشید و اعتقاد اصلی بر این بود که یکی از دلایل تصادف مارگارت کشیدن سیگار بوده است. به گونه ای که وقتی او در حال عبور از خیابان و کشیدن سیگار بوده یک ماشین به او برخورد می کند و او دچار جراحات مختلفی مانند شکستگی جمجمه می شود. شکستگی ها به قدری شدید بوده که او هیچ وقت به هوش نمی آید و بعد از ۵ روز از دنیا می رود.

حقایقی درباره کتاب برباد رفته که نمی دانستید
اگر کتاب برباد رفته را خوانده باشید احتمالا تعجب کردید که چطور مارگارت که یک دختر خانه نشین بود چنین اطلاعات دقیقی از وقایع جنگ داشت. مارگارت تمامی اطلاعاتی که در مورد جنگ های جهانی آمریکا داشت را از پدربزرگش که یکی از سربازان حزب فدرال بود و پدرش که یک وکیل و تاریخ نگار بود آموخت.
بعد از انتشار کتاب بر باد رفته میچل نامه های زیادی در سراسر دنیا دریافت کرد و او سعی کرد تمامی نامه های دریافتی را پاسخ دهد که کار بسیار دشواری بود. با توجه به دریافت نامه های زیاد از سوی هواداران اداره پست مجبور شد که یک کد پستی جداگانه برای مارگارت میچل ایجاد نماید.
عنوان رمان خارجی بر باد رفته در ابتدا “فردا روز دیگری است” بود که مارگارت میچل بعد از خواندن بیتی شعر از ارنست داوسون عنوان رمان را به “بر باد رفته” تغییر داد.
کتاب برباد رفته در سال ۱۹۳۷ برنده جایزه ادبی پولیتزر شد. جایزه ادبی پولیترز Pulitzer Prize، یکی از معتبرترین جوایز روزنامه نگاری، ادبیات و موسیقی آمریکا است که چندین بخش دارد و هر سال (از سال ۱۹۱۷) با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامه‌نگاران، نویسندگان، شاعران و موسیقی‌دانان اعطا می‌شود.
 
رمان بر باد رفته مارگارت میچل
رمان بر باد رفته تنها رمان مارگارت میچل است که در ژانر تاریخی و عاشقانه نوشته شده و در زمان انتشار به یک کار بسیار پرفروش تبدیل شد. این کتاب، حتی بعد از گذشت دو سال یکی از پرفروش ترین کتاب های آمریکا محسوب می شد و در فهرست رمان های پرفروش باقی ماند.
 
اقتباس از کتاب بربادرفته
از این رمان عاشقانه در طول سال ها در قالب های گوناگونی مانند موزیکال، بازی رایانه ای، نمایش تئاتر اقتباس شده است.
یکی از دوستان صمیمی مارگارت میچل ادوین گرنبری رمان نویس آمریکایی بود که دوستی این دو نویسنده باعث شد تا مارگاریت با دریافت مبلغ ۵۰۰۰۰ دلار برای ساخت فیلم بر باد رفته رضایت خود را اعلام کند.
بعد از ساخت فیلم از رمان بر باد رفته، این فیلم توانست برنده ده جایزه اسکار شود. با اینکه ساخت فیلم بربادرفته، مارگارت را به شهرت جهانی رساند، او فردی درونگرا بود و از مصاحبه ها و کانون توجه دوری می کرد. او در طول زندگی تنها یک بار مصاحبه کرد و بعد از رمان بر باد رفته دیگر هرگز کتابی ننوشت.
با موفقیت فیلم بر باد رفته، مارگارت میچل به یک زن بسیار ثروتمند تبدیل شد که از سرمایه خود برای حمایت از اهداف گوناگون مانند ارکستر سمفونیک آتلانتا و همچنین ساختن یک کتابخانه عمومی استفاده کرد.
 
خلاصه رمان بربادرفته
رمان عشقی بر باد رفته داستان دختری خودخواه و نازپرورده به نام اسکارلت است که در مزرعه بزرگی با پدر و مادر و دو خواهرش در تارا جورجیا زندگی می کند. اسکارلت عاشق یکی از نجیب زادگان جنوب به نام اشلی است در صورتی که اشلی دل در گروه دختری معمولی و خوش قلب به نام ملانی دارد و با او ازدواج می کند اسکارلت برای انتقام از عشق خود به اشلی آن نجیب زاده ابراز علاقه می کند ولی اشلی این ابراز علاقه اسکارلت را رد می کند.
اسکارلت در طول زندگی خود سه بار ازدواج می کند که همسر اول او چارلز همیلتون برادر ملانی می باشد که تنها هدف اسکارلت از ازدواج با چارلز انتقام از اشلی بود ولی مرگ زود هنگام چارلز و شروع جنگ داخلی آمریکا باعث می شود که در اسکارلت یک شخصیت جدید به وجود بیاید. سختی های که برای اسکارلت به وجود می آید باعث می شود که او یک فرد خودساخته و قوی شود و آن شخصیت خودخواه و مغرور از بین برود و او به یک زن مستحکم و قوی تبدیل شود.

دومین ازدواج اسکارلت با فردی به نام فرانک کندی بود که اسکارلت با اغواگری های خود باعث شد که فرانک کندی که نامزد خواهر اسکارلت بود نامزدی با خواهرش را به هم بزند و با اسکارلت ازدواج کند. فرانک فردی ساده لوح بود که اسکارلت تنها برای به دست آوردن سرمایه فرانک با او ازدواج کرد تا بتواند مزرعه پدری خود را دوباره بسازد. مزرعه پدری او به وسیله غارتگران به یک ویرانه تبدیل شده و مرگ مادر و جنون پدر او یک فرصت عالی برای خراب کردن نامزدی خواهرش و ازدواج با فرانک بود.
بعد از مرگ فرانک اسکارلت با مرد دیگری به نام رت باتلر ازدواج کرد که رت در همان ابتدا عاشق اسکارلت بود و این عشق باعث ازدواج این دو شد. رت باتلر در همان ابتدا سعی داشت تا یک زندگی عالی و راحت برای اسکارلت فراهم کند و بتواند او را به آرامش برساند به این دلیل تمام سرمایه که در گذشته پس انداز کرده بود را در اختیار اسکارلت قرار داد.