امروز: سه شنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الثلاثاء 2 جماد ثاني 1446 | 2024-12-03
کد خبر: 800 |
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۵ | ارسال توسط : |
3075 بازدید
۰
| 9
ارسال به دوستان
پ

اصغر فرهادی به عنوان فیلمسازی که با هنرش عواطف و احساسات آدمیان را به کار می‌گیرد، و بر عقلشان نهیب میٰ‌زند که سهم عاطفه و عشق را هم باید در زندگی مد نظر قرار داد، با گرفتن دومین اسکار پیامی ویژه را به اهل سیاست چه در داخل و چه در فراسوی مرزها فرستاد.

پیامی که در چنین دوره و زمانه پر‌آشوبی برای لحظاتی می‌‌تواند تلگنری بزند به ذهن و ضمیر اهل سیاست که در تصمیم‌گیری‌های خود تامل و تدبیر کنند .

زندگی و پیشینه کاری آقای فرهادی نشان داده و می‌دهد که او اگرچه سیاسی نیست، اما برای هنر خود مرزهایی را تعیین کرده است که در نهایت به ضربه‌فنی شدن اهالی سیاست بینجامد. به تعبیر دقیق‌تر او برای دلش فیلم می‌نویسد و سوژه‌هایی را انتخاب می‌کند که پیام هایی انسانی و جهانشمول دارند. و چون دایره کاری او فراتر از مرزهاست لذا موفقیت‌هایش نیز در مرزها نمی‌گنجد و فراتر از آن می‌رود. تفسیری که یکی از نمایندگان او در اسکار امسال(آقای نادری) از انتخاب خودش انجام داد و حتی شالی که خانم انصاری انتخاب کرد(‌نقشه هوایی زادگاهش) سمبل‌هایی است که پیام دقیقی را به مخاطب ارسال می‌کند.

به گمانم شخص آقای فرهادی با توجه به اندیشه‌ای که در آثارش ساری و جاری‌است، در انتخاب نمایندگانش(یک زن و یک مرد و افرادی علمی که در حوزه کهکشان و فضا فعالیت می‌کنند)، و نیز انتخاب پیام و همان شال معروف که طراحش هم یک ایرانی بود، قطعا تشریک مساعی داشته است تا بتواند منظومه‌ای از یک پیام واحد را ارسال کند. منظومه‌ای که در سپهر فکری او آثارش جاری است.

آقای فرهادی در جایی گفته است که چه فیلمی را دوست دارد .فیلمی که به باور او «فرد مخاطب را از نظر عاطفی و احساسی در فضایی قرار بدهد که بهتر بتواند فکر کند» (نقل به مضمون). نفس فکر کردن و تامل کردن یعنی اینکه آدمی به مرحله‌ای بالاتر در عرصه فرهنگ برکشیده شده است که می‌تواند درباره موضوعی و مقوله‌ای اندیشه و تامل کند.

ایده‌ای که در فضای اشعار بزرگانی چون مولانا نیز نمود دارد که شان و جایگاه انسان را به گونه‌ای می‌دیدند که در مرزهای جغرافیایی نمی‌گنجیدند.

هفت آسمان چو دیدی در هشتمین فلک شو/ پا بر سر مکان نه تا لامکان ببینی

اینکه آدمی بتواند ارتفاع بگیرد و خودش را و جایگاهش را از بالا نگاه کند، آنگاه در می‌یابد که در این دنیای بزرگ و بی‌انتها، چقدر حقیر و خرد است و جایگاهش این نیست که برای دیگران دیکته بنویسد و انشاء سفارش دهد؟

در چنین وضعیتی است که می‌توان به سیاست هم از دریچه‌ای متفاوت نظر کرد. در همین عرصه سیاست و در دوران معاصر ما گاندی و ماندلا هم داشتیم و از این سو هیتلر و صدام و قذافی.

انچه که در بیانیه آقای فرهادی در اسکار خوانده شد و در آثارش هم این وحدت مضمونی، اما در سطحی خرد و در زندگی نقش‌هایش جاری است، همین است که برخی از سیاستمداران سریع دنیا را به دوگانه خودی و بیگانه تقسیم می‌کنند و از همان جایگاه برای دیگران نسخه پیچیده و زندگی‌ آنان را به بازی می‌گیرند. و این همان نقطه آغاز پاگیری خشونت و رواج آن است که افرادی به خود اجازه می‌دهند در دایره تنگ برخی منفعت‌های لحظه‌ای به دیگران چنین نگاهی داشته باشند.

این که آقای فرهادی می‌گوید«فیلمسازان می‌توانند دوربین‌های خود را روشن کنند تا ویژگی‌های مشترک انسان‌ها را ضبط و کلیشه‌های موجود در مورد اعضای ملل و ادیان مختلف را بشکنند. آن‌ها می‌توانند بین ما و دیگران یکدلی ایجاد کنند- یکدلی‌ای که ما امروز بیش از همیشه به آن نیاز داریم.» فلسفه‌اش در همین نکات است. و اینکه خود ایشان برای ساخت فیلم « فروشنده»‌از یک متن آشنا با روحیه طبقه متوسط آمریکا( نمایش مرگ فروشنده آرتور میلر) الهام می‌گیرد نیز سرش در همین است.نکاتی که اهل سیاست اگر اندکی تامل و از ارتفاع بر خویش نظاره کنند، به قطع جهان جای آرامتری برای زندگی خواهد بود و این همه نزاع و کشمکش بروز و ظهور پیدا نمی‌کند.

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

آرشیو

Scroll to Top