على اصغر شعردوست – فعال فرهنگی
میلاد مبارک حضرت رسول آغاز دگرگونی در عرصه روابط انسانی و بازگرداندن کرامت و شرافت انسانی به بشرى بود که خودخواهی و آز و ظلم او را مقهورکرده بود و نیمه خدایی انسان در سنگینی این مصائب جایی برای تجلی و ظهور نمییافت، پیام آسمانی پیامبر وحی در جملهای خلاصه میشد. «قولو الاالله الاّالله تفلحوا» فلاح و رستگاری، انسان تنها درگفتن لااله الاّالله خلاصه میشد. اما این کلام کوتاه دنیایی از ارزشهای بزرگ و متعالی و «نه»، گفتن به ارزشهای رایج آن روزگار را با خود داشت. نفی خدایان دروغین که در قالب اشرافیت آن روزگار به استحمار و استعمار انسان مشغول بودند مخالفت آنان را برانگیخت. نهضتش در عرصهای از نامرادیها و نامردمیها شکل گرفت؛ زر و زور و تزویر، دست در دست یکدیگر، زنجیرهای اسارت را برپای انسان محکم میکردند. همه ارزشهای بزرگ بشری در جامعه آن روزگار در خون و شمشیر و اسب خلاصه میشد. از هر سویی دشمنی سر بر میکرد. پیوندهای خونی و قبیلهای که بشر تنهای آن روزگار را در حلقه حمایت خود میگرفت، گسسته شد، چرا که این چوپان شورشی کوه ابوقبیس، سرآن داشت تا فلک را سقف بشکافد و طرحی نو در اندازد و عالمی و آدمی دیگر بنا کند. صدای رسایش در جامعه بشر آن روزگار پیچد که آدمی را به اتفاق و اتحاد میخواند و خویشتن او را باز میشناساند. صفبندیها و رویاروییها آغاز شد. تمامت اشرافیت منحط و زخمی آن روزگار رویاروی عدالت و آزادی ایستاد، به این قصد که نهضت حضرت رسول (ص) را در آغاز به شکست بکشاند. پیام نهضت در مرزهای جغرافیایی عربستان باقی نماند و تمامی جهان آن روزگار را به خود مشغول کرد. آنچه از ماجرای خشک شدن دریاچه ساوه و فرو ریختن کنگره کاخ نوشیروان و خاموشی آتشکده آذرگشسب آوردهاند در واقع صورتی نمادین از فراگیر شدن پیامی است که بشر را به رستگاری و آرامش و مدارا و حقیقتجویی میخواند. نزد ملت مسلمان ایران، میلاد پربرکت رسول مکرم اسلام، پای به عرصه حیات نهادن ساده نیست. با ورود اسلام به ایران، فرهنگ ایرانی، تولدی دوباره یافت و با وفاق و سازگاری به منزله یکی از ارکان اصلی پیام محمد (ص) درآمد. تولد او، مردم به جان آمده از ظلم کسری و موبد را، به حیات جدیدی مژده داد و آن رهایی از بندگی بندگان خداوند و به بندگی خداوند در آمدن بود. جنگهای بیفرجام ایران و بیزانس سالها چرخ آسیاب خصومت را با خون درماندگان و فرودستان چرخانده بود. مردم به جانآمده در جستوجوی روزنهای برای آزادی بودند. میلاد پیامبر اسلام پایان یافتن رنجها و بدبختیها بود و دریچه کسب معرفت را، که تا آن زمان فقط به روی گروه اندکی گشوده میشد، بر همگان گشود و ملتی را به وادی کسب معرفت کشاند؛ ساختار طبقاتی جامعه را فرو ریخت و خون و نژاد را که ملاک تعلق امتیازات بود به هیچ انگاشت؛ ملاک فضل و برتری را تقوا قرار داد و جامعه بشری را از تنگنای نامردی و نامردمی به سرزمین آزادگی و انسانیت سوق داد. پیام زندگی ساز او آنچنان موثر و کاری بود، که در اندک مدتی، بنای تمدنی جدید را پیریزی کرد؛ تمدنی که حاصل پیوند ملتهای گوناگون بود و قلمرویی از اروپا تا چین و ترکستان را دربرمیگرفت. آنچه این ملتهای گوناگون و اقوام متفاوت را به یکدیگر پیوند میداد اعتقاد به پیام آسمانی رسول اسلام (ص) بود. از همین روست که طی چند قرن نخست تاریخ اسلام، این اقوام هر یک موجد خلاقیتها و آفرینشهای شگفت شدند؛ اما، رشتهای نامریی همه این آفرینشها، اعم از معماری، شهرسازی، خط و تذهیب و آفرینشهای ادبی و… را به یکدیگر متصل میکرد که آن، فرهنگ غنی و متعالی اسلام بود.
روز میلاد آن پیامبر عظیمالشان اختلاف است میان اهل سنت و امامیه. آنها دوازدهم ربیعالاول را ذکر میکنند و شیعه هفدهم ربیعالاول را. اما مهم این است که به برکت رخداد انقلاب اسلامی ایران، روزهای خالی اختلاف اهل سنت و شیعه در میلاد رسول اکرم (ص) را «هفته وحدت» پرکرده است. وحدت پیام آسمانی حضرت حق است و رمز کامکاری و پیروزی رسول مکرم اسلام (ص). دروازههای ایران و روم را بر لشکریان توحید، وحدت گشود و تمدن عظیم اسلامی را همدلی و وحدت مسلمین بنا کرد. در زمانهای که حیات اجتماعی امت محمد صلواتالله علیه در معرض انواع تهدیدهاست، پیام روشن و آسمانیاش، باطلالسحر همه ساحران و خناسانی است که زندگی پیروانش را به نیکی نمیخواهند. شعاع پیام او به اندازهای گسترده بود، که در اندک مدتی، شرق و غرب عالم آن روزگار را درنوردید و اقوام و افرادی پیامگزار سخن رسول شدند که از مرکز وحی فاصله بسیار داشتند. اینان به روشنی دریافتند که جامعهای که حضرتش در پی تاسیس آن بودند، بر عزت و سربلندی آدمی بنا شده است. ایران، این افتخار را دارد که نخستین ملت غیرعرب است که انوار وحی، روحش را تسخیر کرد و رسول رسالتی شد که حضرتش به آن مبعوث شده بود و فرهنگ این دین را عموما فرهیختگانی تدوین و تنظیم و تالیف کردند که در حوزه جغرافیایی ایران قرار داشتند. ایرانی جستوجوگر و آوارهای که در طلب حقیقت به هر جا سرکشید- سلمان پارسی- به واقع رسول ملتی بود که عشق به راستی در خمیرمایه جانشان نهفته است و پیامدار وحی نیز پیام این ملت را به نیروی فراست و وحی دریافت. از همین رو، مسلمان- رسول ملت ایران در نزد حضرتش- در زمره خانواده او درآمد. آغاز درخشش خورشید جود پیامبر، تنها ظهور روشنی نیست، بلکه محو ظلمت و زنجیر نیز هست. از همین روست که در دشمنی با پیام آسمانیاش اشرافیت جاهلی عرب و ایران و روم یکسان عمل میکنند. آن روز که خداوند، زمین را به گل وجودش آذین بست، اتحاد و همدلی را نیز به پیروانش ارزانی داشت؛ از قومی پراکنده و دشمن خوی، دوستانی یکدل برآورد و دشمنیها و کدورتها بدل به دوستی و عشق شد. امروز نیز پیام مبارکی دستمایه اتفاق و همدلی همه کسانی است که از انوار وجودش عرصه جانشان روشن است.بنیاد وحدت و یگانگی امت بیدار ایران مستحکم باد که عزای بدخواهان در شادی قلبها و اهتزاز دستهای به هم پیوسته ما است. میلاد حضرت پیامبر(ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) بر تمام مومنان مبارک باد.
جان سحر جسم سمن بوی توست/ شام، غلام سر گیسوی توست
زمزمه زندگی کائنات / همهمه شور و هیاهوی توست
هی هی از این عشق خوش احمدی / ذکر لبم، ناله هوهوی توست
اعتماد
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.