این شاعر در یادداشتی که به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا(س) و با عنوان ««قبرشناسی» تا «قدرشناسی»» در اختیار انعکاس روز و به نقل از ایسنا قرار داده، آورده است: «در پیشینه و دیرینهشناسی شعر فاطمی از گذشتههای دور تا امروز، نتیجهای که فراچنگ میآوریم این است که شعر فاطمی، مظلوم دیروز و امروز تاریخ است. این حقیقتی غیرقابل انکار است که کارنامه و شناسنامه شعر فاطمی در هالهای از ابهام، و آمیخته به اوهام است. به همین علت در پاسخ این سوال که «اولین سروده فاطمی متعلق به چه شاعری است؟»، انگشت حیرت به دهان میگیریم و جواب را در لفافهای از «شاید و اما و اگر…» میپیچیم. زیرا به راستی و درستی و به یقین نمیدانیم اولین فاطمی سروده فارسی متعلق به کدام شاعر است: دقیقی طوسی، کسایی مروزی، غضایری رازی، یا شاعری دیگر…؟ زیرا هیچگونه اتفاق نظری بین پژوهشگران این حوزه و عرصه وجود ندارد و رای و نظر آنان به جای وفاق بر محور خلاف میگردد.
از این نکته که بگذریم، اگر بخواهیم از نامدارترین شاعرانی که به گردن شعر فاطمی حق دارند نام ببریم، باید چشمها را به دیدن قلههای بزرگی چون ناصرخسرو، سنایی و عطار نیشابوری دعوت کنیم که در این حوزه آثار و اشعاری فاخر و ارجمند دارند.
با وجود این، اغلب پژوهشگران شعر آیینی بر این دقیقه اتفاق نظر دارند که شعر فاطمی قامت و قدمتی هزار و صدساله دارد. تاریخ تولد شعر آیینی فارسی که بیشتر سبقه و صبغه شیعی دارد به سده چهارم و دوران حکومت «آل بویه» برمیگردد. حال سوال این است که چرا با وجود حیات ۱۱۰۰ ساله، شعر فاطمی جثهای این چنین نحیف و ظریف دارد؟! این نقیصه به عدم ثبت مکتوب شعرها به علت تنگناهای سیاسی، و خط قرمزهای جاهلانه و متعصبانه دوران ماضی برمیگردد. به دورانی که به علت حاکمیت دولتهای غیرشیعی، شاعرانی که به ستایش خاندان رسالت (علیهم السلام) زبان میگشودند مورد شکنجه و آزار قرار میگرفتند. این سختگیری در مورد شعر فاطمی و علوی بیشتر بود. به خاطر وجود این تنگناهای سیاسی، شاعران ستایشگر اهل بیت، ناگزیر به تقیه و پنهانکاری بودند. مضاف بر اینکه در عصر خلافت امویان، به علت نفوذ زبان و ادبیات عربی در گستره سرزمین ایران، شاعران به زبان عربی شعر میگفتند؛ شعرهایی که از بین رفته و هیچ نام و نشانی از شاعرانشان در تاریخ ادبیات برجای نمانده است. به همین خاطر است که تا پیش از سده چهارم، به ندرت میتوان شعری در مدح و منقبت خاندان رسالت به زبان فارسی یافت.
مظلومیت شعر فاطمی در عصر حاضر نیز کمتر از دوران ماضی نیست. غیر از دهه اول انقلاب که شعر دینی و آیینی ما امتزاجی همگون و هماهنگ با ذات حماسی انقلاب و سیمایی پرافتخار و درخشان داشت، در دهههای اخیر، به خاطر افراط در پرداختن به موضوع و غفلت از موضع – علیرغم رشد کمی – شاهد افت و افول کیفی و مضمونی شعر فاطمی هستیم.
برای اثبات این ادعا کافی است فقط تعدادی از شعرهایی را که در ایام ولادت و شهادت حضرت کوثر در هیئات مذهبی و حسینیهها به عنوان مولودیه و مرثیه خوانده میشود، بشنوید. آن وقت است که به عمق این فاجعه پی میبرید. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیهها و مرثیههای سست و ضعیف، شاعران دینآگاه و روشناندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگ تمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سرودهاند که قابل تقدیر و ستایش است. ولی متاسفانه این شاعران معدودند و میدان بیشتر در دست خیل شاعرانی است که کلیدواژه اکثر شعرها و نوحههایشان «فدک»، «دیوار و در»، «آتش»، «سیلی»، «بیت الاحزان» و «قبر پنهان حضرت زهراست، نه «قدر» و منزلت قرآنی و انسانیاش. البته پرداختن هنرمندانه، متعادل و معقول به این ابعاد از زندگی حضرت زهرا(س) نیز در جای خود لازم است. برای مثال اگر شاعر در غزلی یک یا نهایتا دو بیت را به این موضوعات اختصاص دهد، بلااشکال است ولی وقتی تمام فکر و ذکر شاعر از آغاز تا پایان غزل برگ و بار دادن و بزرگنمایی موضوع فدک و دیوار و در میشود، به طوری که تعمدا ردیف غزلش را نیز واژگانی چون«بیت الاحزان»، «فدک» و «دیوار و در» قرار میدهد، این امر نشانه سطحینگری و «فقر اندیشه» است. سطحینگری باعث دور شدن شعر فاطمی از اصالت و رسالت ذاتی خود که مبارزه با تحریف و بدعت و خرافه، معرفتافزایی، ظالمستیزی، مظلومنوازی، بیدارگری و احیای کرامتهای انسانی است، میشود و شعر فاطمی را تبدیل به کالایی فانتزی و مجلسی میکند که فقط به درد گرم کردن مجلس میخورد و لاغیر!
اکنون شعر فاطمی
شعر آیینی ما که شعر فاطمی نیز یکی از زیرشاخههای تاثیرگذار آن است، حاشیه بسیاری دارد و در مورد آن حرف و حدیث فراوان است. البته قصد ناشکری ندارم و منکر نقطههای روشن این منظومه دینی نمیشوم.
بی هیچ شکی کارنامه شعر دینی و آیینی روزگار ما از آثار فاخر، عمیق و ارجمند بیبهره نیست. بدیهی است در طول ۴۰ سال گذشته شاعران روشناندیش دینآگاه برگهای بسیار زرینی بر این صحیفه پرافتخار و باشکوه افزودهاند که قابل ستایش و تقدیر است. ولی از آنجا که سقف انتظار و توقع جامعه دینی ما از شعر و شاعران آیینی، همترازی با قلههای سر به فلک کشیدهای همچون فردوسی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، مولانا، حافظ و سعدی است، وضع «موجود» را با آرمان «موعود» میسنجند و از این منظر در این کارنامه کاستیهایی میبینند که تذکر و یادآوری این کاستیها ما را به سوی تلاش بیشتر برای به کمال رساندن آن کمک میکند.
به اذعان اکثر کارشناسان و پژوهشگران، شعر فاطمی برای رسیدن به کمال همچنان نیازمند پالایش و پیرایش محتوایی و مضمونی است که نباید از روی مصلحتسنجی از این دقیقه غافل بود. یادمان نرود که صیانت و پاسداری از این میراث گرانسنگ معنوی، رسالتی است که بر دوش یکایک ما سنگینی میکند. در جان و جهان «شعر فاطمی» روزگار ما، روزنههای مسدودی وجود دارد که میتوان با شناسایی و گشودن آنها، راه را برای زایندگی و بالندگی هرچه بیشتر این شجره طیبه فراهم کرد.
نابسامانیها و ناهنجاریهای شعر فاطمی، محصول عدم تعادل و توازن دینی و فرو افتادن در چاه و چاله افراط و تفریط است. غافل از اینکه دین اسلام دین دانایی و بینایی و میانهروی است و خداوند صریحا در آیه ۱۴۳ سوره بقره میفرماید: «وکذ لک جعلنکم امه وسطا لتکونوا شهدآء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا: بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.»
ما – به هزار و یک دلیل – یادمان رفته است یا خودمان را به فراموشی زدهایم که به مردم صادقانه بگوییم اسلام دو بخش دارد: «دنیا و آخرت». زندگی بزرگان دین نیز دو رو دارد، یک روی این سکه عبادت، جهاد، شهادت، و تحمل مصائب و ناملایمات و سختیها برای پاسداری از کیان اسلام و قرآن است، و روی دوم آن شوق زندگی، تلاش برای آبادی دنیا، تجارت، کشاورزی، عشق و ازدواج، رسیدگی به امور خانه و خانواده، تربیت فرزند، تفریح و تفرج، آمد و شد در شهر و کوچه و بازار و همنشینی و همزبانی با مردم است. چنان که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز میفرماید: «الدنیا مزرعه الآخره: دنیا، مزرعه آخرت است.»
با این همه، ما به شیوههای مختلف ادبی و هنری به روی اول این سکه – آخرتگرایی – بسیار پرداخته و از روی دوم آن – دنیا و زندگی – سخت غافل شدهایم. چنان که در سایر امور دینی نیز به همین شیوه نامتعادل و نامتوازن عمل کردهایم. برای مثال به روخوانی و حفظ قرآن بیش از تفسیر و تحلیل آن و معرفی قرآن به عنوان مرامنامه «سبک زندگی اسلامی» پرداختهایم. یعنی جنبههای الگویی و کاربردی دین اسلام و بزرگان دینی را به فراموشی سپردهایم. به تعبیر سادهتر با چنین ذهنیتی ذرهبین به دست، در اطراف و اکناف زندگی بزرگان دین چرخیدهایم و هر جا غم و مصیبتی دیدهایم آنها را برجسته و بزرگ کرده و از این ذوات مقدس تندیس مصیبت ساختهایم. ولی از پرداختن معقول به جلوههای دنیایی و «این جهانی» زندگی بزرگان دین غافل ماندهایم. یعنی نگفتهایم که بزرگان دین هم مثل همه انسانهای کره خاکی زندگی میکنند، عشق میورزند، کار میکنند، میخورند، میپوشند، در کوچه و خیابان راه میروند، اهل شوخی و تفریح و تفرجاند و… ما چنان در این حوزه دچار افراط شدهایم که حتی در اعیاد و ایام ولادت این بزرگان نیز به جای شادمانی، عزاداری میکنیم!
در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) نیز هندسه رفتاری ما چیزی بیش از این نیست. متاسفانه در شعر فاطمی، نگاه تکبعدی و جزیرهای منجر به ارائه تصویری غیرواقعی و مسخشده از حضرت زهرا(س) شده است. برای ارائه تصویری تمامرخ و کامل از «کوثر کثیر قرآن» ضروری است زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع مستند و موثق شیعی همچون قرآن، نهج البلاغه، احادیث و روایات، خطبهها و کتابهای مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به «گفتهها و شنیدهها» بپرهیزیم.
نیاز به روزآمدی در شعر فاطمی
شعر آیینی و فاطمی ما – بی هیچ شکی – نیاز به پوستاندازی و روزآمدشدن دارد. نیاز به پیرایش و پالایش زبانی و واژگانی و بازسازی و بازآفرینی مضمونی دارد. این ادعا، یک ادعای واهی نیست، بلکه مستند به قرائن و شواهد است. پیشتر هم در یادداشتی گفتهام که شعر آیینی ما دچار عقبماندگی سیاسی و اجتماعی است. فرزند زمانه خویشتن نیست. از زمانه عقب است. اگر ما به این مساله به صورت هوشمندانه و عالمانه نگاه نکنیم، شعر آیینی ما در درازمدت دچار فرسایش زبانی میشود و از بالندگی و زایندگی باز میماند. شعر آیینی و فاطمی ما که شامل اشعار هیاتی و تعزیه هم میشود، نیاز به خانهتکانی دارد و باید از خیلی از کلمات پاکسازی شود؛ کلمات نامتجانس و نامانوسی که هیچ تناسب مضمونی و معنایی با شعر آیینی ندارد و به صورت مظلوم آن چنگ میکشد.
با توجه به بسامد بالای کژراههها و کژرویهای واژگانی در شعر آیینی، بر پژوهشگران و دغدغهمندان این عرصه تکلیف است که به قصد پالایش و پیرایش این گونه ادبی که ریشه در باورها و اعتقادات ما دارد، بعد از این با عزمی جزمتر و دقت نظری والاتر به این مهم بپردازند. ضرورت پرداختن به این موضوع برای عاقبت به خیری و رستگاری شعر آیینی و فاطمی امری حیاتی است.
به امید فرا رسیدن روزی که «شعر فاطمی» ما از گردنه ناهنجار «قبرشناسی» عبور کند و به سرمنزل مقصود «قدرشناسی» برسد – اینچنین باد.»
انتهای پیام
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.