گروه فرهنگی:داستان ممیزیها در رسانه ملی از سریال اوشین شروع شد، بعد گستردهتر شد و دامن سینما را گرفت و حالا گلوی شبکه نمایش خانگی را چسبیده است. «مملکت قانون داره و ما طبق همین قانون فیلم ساختیم، پس چرا توقیف یا سانسور میشه» این جمله را زیاد میشنیدیم از سینماگرانی که در دهههای […]
گروه فرهنگی:داستان ممیزیها در رسانه ملی از سریال اوشین شروع شد، بعد گستردهتر شد و دامن سینما را گرفت و حالا گلوی شبکه نمایش خانگی را چسبیده است.
«مملکت قانون داره و ما طبق همین قانون فیلم ساختیم، پس چرا توقیف یا سانسور میشه» این جمله را زیاد میشنیدیم از سینماگرانی که در دهههای شصت و هفتاد فیلم میساختند و فیلمشان یا کلا توقیف میشد یا صحنهها و سکانسهایی از آنها باید سانسور میشدند تا امکان اکران پیدا کنند. کارگردانان هم با مطبوعات مصاحبه میکردند و میگفتند که فیلمنامه را معاونت سینمایی قبل ساخت خوانده و تصویب کرده و همین معاونت به آن مجوز نمایش داده، پس چرا نهادهای موازی یا حتی غیرمرتبط بعد از آماده شدن فیلم وارد ماجرا میشوند و فیلم را قلع کرده یا آن را کلا توقیف میکنند؟
آن سالها حتی گروههای تند رو برای اعتراض به نمایش یک فیلم تجمع میکردند یا روی تابلوی سینمای نمایش دهنده فیلم رنگ میپاشیدند. محسن مخملباف با ساخت فیلمهایی مانند شبهای زایندهرود چنین فضایی را تجربه کرد. حتی ابراهیم حاتمیکیا در زمان ساخت فیلم موج مرده تیغ سانسور را حس کرد، آن هم از طرف تهیه کننده فیلم؛ روایت فتح.
سانسور در سینما و تلویزیون ایران همیشه مورد بحث بوده و شاکیان زیادی هم در بین هنرمندان و هم عموم مردم داشته. زمانی که فیلم گوزنهای مسعود کیمیایی اکران شد، برخی نشریات نوشتند که دولت وقت پایان فیلم را تغییر داده و اگر کیمیایی قبول نمیکرد فیلم مجوز اکران نمیگرفت. با همه اینها در سینما سانسور به اندازه آثار تلویزیونی سروصدا نمیکند چرا که مخاطبان سینما معمولا با بینندگان تلویزیون قابل مقایسه نیستند.
سانسور در شبکه نمایش خانگی
در سالهای قبل که شبکههای اجتماعی به اندازه امروز توسعه نیافته و فراگیر نشده بودند، سانسورهای تلویزیونی کمابیش مورد انتقاد قرار میگرفت و زود فراموش میشد، اما اکنون دیگر مدیران تلویزیون نمیتوانند روی سانسورهایی که روز به روز بیشتر میشود سرپوش بگذارند. کاربران شبکههای اجتماعی خیلی سریع درباره سانسورها مینویسند. دیگر مثل سابق اعتراض به سانسور فقط به آثار نمایشی ختم نمیشود و همه برنامهها را دربرمیگیرد. مردم شاید تا حدودی با سانسور تلویزیون کنار آمده باشند، اما سانسور آثار شبکه نمایش خانگی برایشان قابل پذیرش نیست چراکه نمایش خانگی و پلتفورمهای تولید و توزیع آنلاین شکل گرفت و مورد استقبال قرار گرفت تا مردم فضای بازتری را تجربه کنند.
اما سانسور خیلی زود یقه شبکه نمایش خانگی و پلتفورمها را گرفت و اکنون آنقدر سانسور در این شبکهها هم زیاد شده که سازندگان سریال «قبله عالم» روز چهارشنبه اعلام کردند که دیگر این سریال را به پخش نمیدهند، چون آنچه به نمایش در میآید آن چیزی نیست که آنها ساخته اند! هادی کاظمی، بازیگر این سریال هم در اینستاگرامش خطاب به همکارانش نوشت: اگر به سانسور اعتراض نکرده و سکوت کنیم، سانسور به همه آثار خواهد رسید (نقل به مضمون). قبله عالم سریالی کمدی است که مدتی است پخش آن شروع شده و بسیاری در این مدت از ضعیف بودن این سریال گفته و نوشته اند، اما اکنون با سانسور و تبعات اعتراض سازندگان قبله عالم؛ این سریال نظر مردم و منتقدان را جلب کرده و اعتراض به سانسور بالا گرفته است.
اوشین و آغاز سانسور
سریال «سالهای دور از خانه» معروف به اوشین یکی از آثار پربیننده تلویزیون در دهه شصت بود. سریالی که خیابانها را خلوت میکرد و مردم را پای داستان زندگی اوشین ژاپنی مینشاند. اما سریال هر چه پیش میرفت این گمانه هم به واقعیت نزدیکتر میشد که اوشین را آنقدر سانسور کردهاند که ژاپنیها درخواست خرید این سریال سانسور شده را به ایران داده و گفتهاند اخلاقیتر شده است! هر چند زمانی که آی فیلم و شبکه نمایش راهاندازی و بازپخش این سریال با نسخه ترمیم شده آغاز شد، مدیران تلویزیون گفتند که اوشین هرگز سانسور نشده! اما مردم باور نکردند که نکردند.
سانسور در دهه شصت آنقدر زیاد بود که حتی به کارتون پربیننده فوتبالیستها هم رسید و دهه شصتیها هنوز هم درباره سانسور این سریال و تغییر ماهیت شخصیتهای کارتونیستها توییت مینویسند. همانگونه که درباره سانسور کارتونهایی مانند بچههای کوه آلپ و زنان کوچک و بقیه مینویسند.
سانسور، اما در سریال پرطرفدار «از سرزمین شمالی» آنقدر زیاد و واضح بود که حتی مدیران تلویزیون سکوت کردند. سریال هانیکو نیز بسیار سانسور شد و مردم فهمیدند، اما آن زمان تریبونی برای نشان دادن فهمیدن و اعتراض خود نداشتند. آن سالها درباره سریالها و فیلمهای خارجی زیاد باب بود که رابطه بین شخصیتهای این آثار تغییر میکرد و مثلا دوست یک زن یا مادر در دوبله تبدیل میشد به دایی یا عمو!
سانسور با آباژور و گلدان
آن سالهای تلویزیون برای سانسور ماهیت اصلی شخصیتها یا بازیگران از تمهیدات ویژهای استفاده میکرد که بعدها به پوشاندن با گلدان یا آباژور شهرت یافت و با توسعه شبکههای اجتماعی شوخیهای زیادی با آنها شد و هنوز هم این شوخیسازیها ادامه دارد. تلویزیون حتی تکنولوژی گرانی را خریداری کرد که به وسیله آن بر تن بازیگران آثار خارجی لباس میپوشاند! آنهم با رنگ کردن قسمتهای برهنه بدن آنها.
این کار علاوه بر هزینه بالا بسیار زمان بر هم هست. البته قبل این ترفند، تلویزیون از ترفند شطرنجی کردن استفاده میکرد! اما واقعیت این است مردمیکه به دنیایی از سریالها و فیلمهای ارژینال دسترسی دارند و به مدد اینترنت همه فیلم، سریال و برنامههای ترکیبی (شو) را آنلاین میبینند دیگر تحمل سانسورهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی را ندارند و به همین دلیل است که مخاطبان آنها روز به روز کمتر میشود و زمانی که مردم تمایل دارند سریالی مانند «زخم کاری» را تماشا کنند و سازندگان آن در شبکههای اجتماعی از میزان سانسور این سریال میگویند بینندگان آن عصبانی شده و در همین شبکههای اجتماعی اعتراض خود را بیان میکنند و اگر دسترسی داشته باشند سکانسها و صحنههای سانسور شده را به اشتراک میگذارند.
سانسورهای ورزشی!
چند روز قبل که کشتی گیران ایران در مسابقات جهانی مدالهای زیادی را تصاحب کردند، اعتراض مردم به سانسورهای این گزارشات دامنه وسیعی گرفت و کار به جایی رسید که کاربران شبکههای اجتماعی علنا به مسئولان سانسور فحش میدادند، چون آنها به سلیقه و اختیارات خود بخشهای دوست داشتنی این مسابقات را حذف میکردند و این مسابقات که به شکل زنده پخش میشد دیگر سریال یا فیلم نبود که مخاطب از آن بگذرد و یا کلا ترجیح دهد که فیلم و سریال ایرانی نبیند. کار به جایی رسید که یک کاربر توییتر در زمان مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی توییت کرد: «الان کنجکاوم بدونم با ورزشگاه بدون تماشاگر، مسئول سانسور تلویزیون الان چه میکنه». سانسور در برنامههای ورزشی تلویزیون از زمانی انگشت نما و تابلو و مسخره شد که پستانهای گرگ، آرم باشگاه آ. اس. روم سانسور شد! این سانسور آنقدر ناشیانه و بیدلیل بود که حتی مسئولان باشگاه هم به آن واکنش نشان دادند.
حالا باید منتظر ماند و دید تلویزیون و شبکه نمایش خانگی با حجم زیاد سانسور و مردمیکه کلافه شده و اعتراض خود را علنا ابراز میدارند چه میکند. شاید روزی که مخاطبان این شبکهها بسیار کم شوند، دور نباشد، اما آیا این ریزش مخاطب با سیاستهای کلان فرهنگی و رسانهای کشور همخوانی دارد و مدیران تلویزیون ریزش مخاطب را نادیده گرفته و تیغ سانسور را تیزتر میکنند؟
به اشتراک بگذارید:
لینک کوتاه خبر:
https://enekasrooz.ir/fa/?p=24595
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.