این شاعر در پی درگذشت منصور اوجی در گفتوگو با انعکاس روز و به نقل از ایسنا درباره ویژگیهای شعری او، اظهار کرد: باید اوجی را در دو وجه مطالعه کرد؛ یکی شعر نیمایی و دیگری شعرهای کلاسیکی که او کار کرده است. او در زمینه رباعی دو دفتر شعر منتشر کرد که قابل اعتنا بودند و چیزی نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت زیرا فرم رباعی تقریبا فراموش شده بود و دیگر کسی رباعی کار نمیکرد. اوجی مجموعهای از رباعیهای خود را در بحبوحه انقلاب با عنوان «مرغ سحر» منتشر کرد که با وجود اینکه تعداد رباعیها کم بود، مورد توجه قرار گرفت. او سالها بعد مجموعه رباعی دیگری با عنوان «حالیست مرا» منتشر کرد. در دفتر اول او توانسته بود بیشتر تأثیرات سیاسی روز را در قالب رباعی بیان کند که از آن استقبال شد. اما «حالیست مرا» یک وجه عرفانی دارد؛ گرایشهایی که بیشتر شبیه دنیای ذهنی ابوسعید ابوالخیر هستند که در رباعیهایش دیده میشود. علاوه بر آن اوجی غزلهای خوبی هم گفته اما نیامده غزلهاش را در یک مجموعه منتشر کند، و نمیدانم چرا این کار را نکرده است. اوجی غزلهای خوبی گفته اما در این زمینه مشهور و شناختهشده نیست، شاید به این دلیل که او این غزلها را به عنوان مجموعه شعر منتشر نکرد.
او افزود: اهمیت رباعیات اوجی از این جهت است که او در دورهای که رباعی فراموش شده بود، دوباره توانست رباعی را به یک جریان جدی تبدیل کند. اما آنچه درباره شعر نو آقای اوجی میتوانم بگویم این است که آقای اوجی دنبالهرو زبان نیمایی بود زیرا در دورههای اول وزن شعر را کاملا حفظ میکرد. ولی نوع زبانش به شدت و به سرعت به سمت نوعی سادگی رفت و همین کمک میکرد شعرش زود قابل درک و دریافت شود. اما این به معنای سهلانگاری نبود؛ ساده بود اما در یک فرم کاملا شخصی که خیلی سریع منصور اوجی را به یک شاعر صاحب امضا تبدیل کرد و او سبک شعری پیدا کرد. او در اوخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ به شهرت رسید و شعرهایش در مجلات و نشریات روشنفکری آن دوره بازتاب گستردهای داشت. اوجی در این برهه به یک شاعر مطرح و مشهور تبدیل شده بود.
نوذری با اشاره به نقش موثر و تعیینکننده منصور اوجی در گسترش فرمهای نیمایی، گفت: شعر نیما در ساحتهای مختلف گسترش پیدا کرد؛ از شعر اخوان ثالث که جریان خاص خود را دارد تا جریان شعری وابسته به فریدون توللی، نادر نادرپور و فریدون مشیری و جریانات دیگر. اما شعری که اوجی در گسترش فرمهای نیمایی ایجاد کرد کاملا مربوط به خودش بود و خودش توانسته بود شکل و فرم زبانی خلق کند.
این پژوهشگر با اشاره به درونمایههای شعر اوجی، خاطرنشان کرد: اوایل شعر اوجی درونمایههای سیاسی داشت که خب تحت تأثیر جریانهای اواخر دهه ۴۰ و ۵۰ بود. اما آنچه شعر اوجی را برجسته میکند به ساحت اندیشگانی او و نگاه عرفانیای که او به اشیاء و جهان پیرامون خود داشت برمیگردد؛ نگاهش به باغچه خانهاش، به گلهای لالهعباسی، شکوفههای بهارنارنج، درخت، ظرف میوه، میز و صندلی و پرندههایی که میدید. او به نوعی موفق میشود در جان شیء نفوذ کند و به همین دلیل نوعی نگاه عرفانی در شعر منصور اوجی در این سالها پیدا میشود که او را شاخص میکند. نوع نگاه عرفانی منصور اوجی مبتنی بر نوع نگاه عرفانیای که سپهری داشت و به عرفان هندی نظر داشت، نبود؛ عرفان اشیاء بود، به گونهای که انگار خود کشفکننده این جهان ذهنی است و از این منظر شاعر موفقی بود. بعدها به شعر سپید هم رو آورد و در این کار هم موفق بود. در شعرهای اوجی که اکثرا با جملات کوتاه روبهرو هستیم، تلاش او را در ساده کرده شعر نشان میدهد و این به معنای سهلانگارانه شعر نوشتن نیست. عمق را در سادگی نشان دادن، یکی از ویژگیهای شعر اوجی بود که از این منظر شاعر موفقی بود.
نوذری سپس بیان کرد: مسئله ماندگاری یک شاعر خیلی مهم است. زمانی که یک شاعر فوت میکند و شهرتی هم دارد دوروبرش هیاهویی میشود، تسلیت زیادی مینویسند و عکسش را در شبکههای مجازی میگذارند و وارد اخبار روز و کانالهای خارجی میشود و از او یاد میکنند. هفته گذشته قاسم آهنینجان شاعر مشهور خوزستانی به دلیل بیماری سرطان فوت کرد و در نمونههای این دست، اخبار پر میشود از نام این شاعران و باید بپذیریم به زودی این هیاهو فروکش میکند و هفته آینده نشانی از منصور اوجی و قاسمآهنینجان نخواهید دید و قضاوت نهایی را درباره شاعران تاریخ انجام میدهد.
او در ادامه گفت: دو موضوع است که شاعران را ماندگار میکند؛ یکی اینکه شعرش وارد ذهن جامعه شود و جامعه شعرش را فراموش نکند و گاهی آدمها شعرش را با خودشان زمزمه کنند بی اینکه کسی مردم را وادار به این کار کند. زمانی که شعر یک شاعر خوانده شود و مخاطب دوباره به آن شعر رجوع کند به نوعی در ذهن مردم نفوذ میکند که این موضوع مهم است اما نکته دومی که مهمتر است این است که به حافظه تاریخی بپیوندد، حافظه تاریخی یعنی وارد ذهن نسلهای بعد شود؛ اما این چیزی نیست که درباره شعر منصور اوجی بشود پیشبینی کرد. البته اوجی دوست من بود و من برایش احترام قائلم اما واقعیت خیلی تلختر و عمیقتر و جدیتر از این حرفهاست. حتی درباه شاعران مطرحتر خودمان مانند شاملو و اخوان و فروغ فرخزاد هیچ تضمینی وجود ندارد که ۵۰ سال دیگر هم شعرشان خوانده شود، ما نمیتوانیم آن را پیشبینی کنیم. اینکه در ذهن جمعی جامعه شعرشان نفود کرده، شکی نیست و خیلی مهم است اما اینکه به سعدی و حافظ و فردوسی تبدیل شوند که بعد از ۶۰۰-۷۰۰ سال خوانده شوند و به حافظه تاریخی بپیوندند جریانی است که غیرقابل پیشبینی است. اوجی در دوره خود یعنی اواخر دهه ۴۰ و دهه ۵۰ شاعر مهمی است و در این شک نیست و من خسرانش را به شخصه حس میکنم.
انتهای پیام
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.