«هوش اقتصادی به سبک شهرام جزایری»؛ آگهی برگزاری کارگاهی که در ماههای اخیر در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و بسیاری را وسوسه کرد بدانند ماجرا از چه قرار است و جزایری از راه و رسم کسب ثروت و درآمد چه میخواهد بگوید؟
شرایط سخت اقتصادی این روزها همه را به تکاپو انداخته است. هر کس را به نحوی، آنهایی که زمانی کسب و کارهای پر رونقی داشتهاند و اکنون به انحاء مختلف با رکود و چکهای برگشتی مواجهاند، آنهایی که حقوق بگیرند و تورم سالهای اخیر رمق و توان قدرت خریدشان را به یغما برده و در پی کشف زمینههای تازه برای کسب درآمدند و آنهایی که می خواهند تازه وارد فضای کسب و کار شوند و به ایدهای نو و به قول امروزیش یک استارت آپ پردرآمد و جذاب فکر میکنند.
در چنین فضایی است که چرخیدن آگهی تبلیغاتی برگزاری کلاس هوش اقتصادی آنهم به سبک «شهرام جزایری» وسوسه انگیز میشود، برای اینکه بروند و بفهمند که راه صدساله را اگر نه یک شبه که در فضای اقتصادی موجود چگونه میتوان رهوارتر و با رنج و مشقت کمتری پیمود و از تنگناهای کنونی چگونه میتوان عبور کرد.
آگهی برگزاری کارگاه آموزشی شهرام جزایری از یک ماه قبل در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، آنهم تنها با یک سرفصل کلی و البته جذاب و وسوسهکننده؛ «هوش اقتصادی به سبک شهرام جزایری».
فضای اصلی آگهی عکس جزایری را در حال تدریس نشان میدهد، سمت راست عبارت «پرسش و پاسخ» و از جزئیات بیشتر خبری نیست.اینکه منظور از هوش اقتصادی چیست؟ کلاس قرار است برای چه رده سنی، تخصصی، تحصیلی و شغلی برگزار شود و سرفصلهای آموزشی از چه قرار است؟
شاید خیلی هم جای سوال ندارد، چون قرار است کلاس «سبک شهرام جزایری» باشد.
اما برگزاری اولین کارگاه آموزشی از جنس هوش اقتصادی شهرام جزایری از زوایه دیگری هم جالب است، از نگاه آنهایی که پسلرزههای سنگین دستگیری شهرام جزایری را در مجلس اصلاح طلب ششم به یاد میآورند، زمانی که جنجالیترین پرونده اقتصادی پس از انقلاب در سال ۸۱ پای چهرههای شاخص بسیاری را وسط کشید، از رئیس مجلس وقت گرفته، تا برخی روسای کمیسیونهای اقتصادی، نمایندگان مجلس و مدیران و سردبیران برخی روزنامهها. کسانی که متهم شدند از جزایری ۲۹ ساله پول گرفته و راه برخی رانتخواری های او باز کردهاند.
پرونده شهرام جزایری در زمان خود با گمانهزنیهای بسیار همراه بود، برخی مجلسیها عنوان کردند وی به عنوان مشارو برخی کمیسیونها در مجلس ششم تردد داشته است و عدهای او را نابغه اقتصادی میدانستند که در ۲۹ سالگی بیش از ۳۵ میلیارد تومان ارزش داراییهایش بوده و گرفتار طوفان منازعات سیاسی شده است.
در عین حال علی مژدهی نماینده مدعی العموم در دادگاه او گفت که شهرام جزایری با اتهامات بسیاری از جمله ارتشاء، صادرات غیرقانونی، جعل اسناد دولتی و اختلاسهای کلان روبروست و بیش از ۵۰ تن به عنوان شرکای جرم وی روانهٔ دادگاه شدند که اغلب آنان را فرزندان مقامات نظام تشکیل میدادند.
جزایری مهرماه سال ۹۴ از زندان آزاد شد. پرونده او به حد کافی بزرگ و جنجالی بود که زمان نتواند بر این اتفاق گرد فراموشی بپاشد و خبر آزادی او را از چشم رسانهها مخفی نگه دارد.
این خبر نقطه پایانی بر یک پرونده بزرگ و جنجالی به نظر میرسید، اما ظاهرا برای جزایری آغازی بر یک پایان بود. آغازی که این بار «شهرت» آمیخته با ابهامات بسیار هم به کمک آن میآمد.
پس از مدتی انتشار مصاحبه او با یک مجری معروف در قالب ویدئو اینترنتی توجهها را جلب کرد، ویدئویی که به اعتقاد برخی ناظران تیزبین بیش از آنکه در صدد پاسخ به کنجکاویهای مطرح درباره جزایری بود مطرح کردن او را به عنوان یک پدیده هدف قرار میداد و گام های بعدی جزایری این ظن را تقویت کرد، زمانی که از گروههای تلگرامی بورسی سر درآورد و به بحث و جدل با معاملهگران بازار آشفته و بیرونق سهام پرداخت و البته وقتی که ادعا کرد برای بحران پرونده جنجالی «پدیده شاندیز» راه حل دارد و اخیرا که در صفحه اول یکی از روزنامهها برای نجات اقتصاد ایران نسخه پیچیده است.
مانورهای جزایری در فضای رسانههای مجازی اما تنها کنجکاوی فعالان بالفعل و بالقوه اقتصادی را قلقلک نداده است و ناخودآگاه توجه ناظران و فعالان رسانهای را نیز به خود جلب کرد، اینکه چرا او پس از ۱۳ سال تحمل زندان و متهم و محکوم شدن به فساد اقتصادی همچنان مایل است در سیبل و مرکز توجهها باشد؟ چرا اصرار دارد ثابت کند در نوع خود پدیده است و راهکارهای بدیع برای خروج همه اعم از سازمانها، پروژهها و طرحها، معاملهگران بورس، علاقمندان به کارآفرینی و حتی کشور از مشکلات و تنگناهای اقتصادی دارد؟
*ثبت نام در کارگاه آموزشی هوش اقتصادی به سبک شهرام جزایری
این سوالات بود که خبرنگار فارس را بر آن داشت تا با شماره تماس درج شده بر روی آگهی برگزاری کارگاه آموزشی جزایری تماس بگیرد و ببیند شرایط شرکت در کلاس چیست و او در این دوره چه حرفهایی برای گفتن دارد.
آقای مودبی گوشی را برمیدارد و به سوالات پاسخ میدهد، شهریه حضور در کارگاه ۷۵۰ هزار تومان است، بقیه اطلاعات هم در آگهی درج شده است. محل برگزاری هتلی است در شهر کرج، زمان ۱۴ تیرماه و مدت دوره ۱۰ صبح تا ۴ بعد از ظهر.
شهریه بالای شرکت در کلاس باید از سوی خبرگزاری تقبل شود که با مساعدت سردبیر چک آن را بخش مالی خبرگزاری میکشد و به شماره حساب داده شده واریز میشود. چند روز بعد عضو یک کانال تلگرامی میشوم که ظاهرا اغلب اعضاء با هم آشنا هستند و گفت و شنود چاق سلامتی دارند. چارچوب خاصی برای ارسال پست در این گره وجود ندارد و بحث و پستها عمومی و از هر دری است.
یک روز قبل از برگزاری دوره، دوباره آگهی برگزاری دوره آموزشی هوش اقتصادی به سبک شهرام جزایری در گروه مدیر اجرایی و دوستان توجهم را جلب میکند، آگهی همان است با قید «اولین کارگاه آموزشی» اما تاریخ عوض شده و زمان را ۲۶ تیرماه اعلام میکند.
با مجری برنامه تماس میگیرم و پاسخ میدهد ؛ بله زمان برگزاری کارگاه آموزشی عقب افتاده است، آنهم بدون احساس نیاز به اطلاعرسانی بیشتر. خدارا شکر میکنم که به طور اتفاقی تلگرامم را چک کردهام وگرنه باید فردا تا کرج میرفتم و دست از پا درازتر برمیگشتم.
* و اما کلاس
محاسباتم درباره زمان رسیدن به کرج درست از آب درنمیآید. ساعت ۱۰.۳۰ دقیقه است که به هتل محل برگزاری در شهر کرج میرسم، استرس دارم که نیم ساعت از زمان کارگاه ۶ ساعته را از دست دادهام اما جواب کارمند پذیرش هتل زمانی که میگوید آقای جزایری هم دقایقی قبل وارد هتل شده است آرامم میکند.
کارگاه در یکی از سالنهای برگزاری مجالس هتل که دارای یک سن با طرح چوب است در حال برگزاری است، شرکت کنندگان چند نفر، چند نفر دور میزهای گرد پذیرایی نشستهاند، شمعدانیهایی که در وسط میزها با گلهای سفید و صورتی تزئین شدهاند حال هوای مجالس عروسی را تداعی می کنند و اینکه فضا اساسا مناسب کارگاهی آموزشی نیست.شهرام جزایری اما پشت تریبون و روی سن مهیای شروع کلاس است.
*دو ساعت برای معارفه حاضران؛ از اعلام تلفن همراه تا درآمد و سود
دقایقی بعد کلاس با سلام و احوالپرسی سریع استارت میخورد، جمع حاضر حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر به نظرمیآیند که به مرور ۱۰ – ۲۰ نفری به این جمع افزوده میشوند.
جزایری کارگاه هوش اقتصادیش را با درخواست معارفه حاضران شروع میکند، بدین ترتیب که از حضار میخواهد یک به یک خود را معرفی کنند، از کسب و کارشان بگویند، گردش مالیشان در طول یک سال، سود یکسالهاشان و در آخر هم شماره تلفنشان را اعلام کنند، در این میان شماره تلفنها به دقت توسط خانمی که منشی جلسه است و زمان کوتاهی را نیر به عنوان مجری برنامه تریبون را در اختیار میگیرد ثبت میشود.
انجام معارفه در نوع خود قابل تامل و منحصر به فرد است، چرا که از ۶ ساعت زمان اعلام شده دو ساعت تمام به معارفه حضار میگذرد. بلندگوی بیسیم از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۲:۳۰ به ترتیب میان شرکتکنندگان دست به دست میشود و پرزنت حاضران با سوال و جوابهای جزایری با افراد حاضر انجام میشود.
برخی اطلاعات محرمانه کسب و کارها بیپروا مورد سوال قرار میگیرد و حاضران هم به آن پاسخ میدهند، در نهایت آنچه به دست میآید جمع ناهمگونی است از کسب و کارهای مختلف، تحصیلات و رشتههای تحصیلی متفاوت و حتی گروههای سنی بسیار متفاوت که از نقاط مختلف کشور گرد هم آمدهاند تا «هوش اقتصادی» به سبک شهرام جزایری را بیاموزند.
آقایی حدوداً ۴۰ ساله در معرفی خود میگوید در کویت فعالیت اقتصادی دارد با گردش مالی ۵- ۶ میلیارد تومانی، به یاد ندارم عدد را ماهانه میگوید یا سالانه .
دیگری استاد رشته اقتصاد سیاسی و از ساکنان خود کرج است، دیگری کارمند روابط عمومی شهرداری کرج، خانم و آقایی که در صنعت تهویه مدیر بازرگانی و فعال بخش توزیع هستند و به ترتیب درآمد سال گذشته خود را ۲۰۰ و ۵۶۰ میلیون تومان اعلام میکنند، پسر جوانی که در کرج در کار و ساخت و ساز است، گردش مالیش را ۸.۵ میلیارد تومان عنوان میکند،ساخت و ساز بدهکارش کرده و جزایری می گوید که او را به به یاد جوانی خودش میاندازد!.
چند نفر هم از شیراز آمدهاند، یکی از آنها خود را دکترای منابع انسانی و استاد دانشگاه معرفی می کند و در عین حال مدیر یک پژوهشکده در شیراز است و سود سال گذشتهاش را با اکراه ۲۰۰ میلیون تومان اعلام میکند. خانمی که مهماندار هواپیمایی قشم ایر است و است و باعث میشود شهرام جزایری یادی هم از بابک زنجانی کرده و خیلی خودمانی بابک خطابش کند.
مرد حدودا ۴۰ سالهای که مدیر آژانس مسافرتی است. می گوید وضعیت این کسب و کار در حال حاضر تعریفی ندارد. پسر جوانی که او هم از شیراز آمده و میگوید در پی راه اندازی یک استارت آپ است و امیدوار کارگاه آموزشی جزایر در این راه کمکی به او کند.
پدر و پسری که آنها هم در صدد راهاندازی یک کسب و کار جدیدند.
جمعی از حاضران هم روسای اتحادیهها و فعالان اقتصادی شهر کرج و چهرههای استان هستند که البته به عنوان مهمان و بدون پرداخت هزینه ۷۵۰ هزار تومانی حضور پیدا کردهاند، تعدادشان کم نیست و اگر از شرکتکنندگان ثبت نام کرده بیشتر نباشند کمتر هم نیستند.
فیروز کریمی سرمربی فوتبال یکی از این افراد است که حضورش درگیرو دار معارفهها با تشویق حاضران مواجه میشود و تنوع و تنفسی به فضا میدهد.
*کلاس درس هوش اقتصادی شهرام جزایری از چه قرار است؟
ساعت از ۱۲:۳۰ گذشته است که کلاس درس شهرام جزایری آغاز میشود، اما «هوش اقتصادی » به سبک شهرام جزایری از چه قرار است؟؟؟
درس کارگاه آموزشی جزایری با این عبارت شروع میشود که صاحبان فکر و اندیشه مسیرهایی را رفتهاند. مهمترین بخش یک کشور نیروی انسانی است و باید دید چه آیتم هایی را در نظر بگیرم که نیروی انسانیمان را به روز کنیم؟.. اولین شرط موفق بودن در رشته کاری داشتن علم و دانش است، الزامادانشگاه نه، بلکه سوادتجربی مهمتر از علم است.
مشورت گرفتن در کار بسیار مهم است زیرا ممکن است در ارزیابی کار زوایایی را ندیده باشید…شکل ظاهری آدمها ملاک سنجش آنهاست، در گذشته از من میپرسیدند شهرام تو چطور اینقدر وام میگیری؟ میگفتم به راحتی با کت و شلوار تمیز و مرتب می رفتم وام میگرفتم، بنابراین شکل ظاهری خیلی مهم است؟
جزایری در ادامه میگوید: شکست هیچ معنایی ندارد بلکه مقدمهای بر پیروزیهای بزرگ است.
این جمله را قبلا هم با عکس سه در چهار او در برخی گروهها تلگرامی دیدهام و البته تصورم این است قدمت کشفش به زمان افلاطون و سقراط بازگردد.
او این را هم تاکید می کند که: اقرار و اعتراف به شکست و نالیدن از آن مردود است. بیش از ۱۳ سال من متوقف شدم، طلبکار داشتم، مذاکره کردم و توانستم کشتی نابود شده را با پتانسیلهای خوب بسازم… یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت انسانها را اعتماد به نفس میدانم، از کلمات قاطع، محکم و جازم در مکالماتتان استفاده کنید. مهمترین بخش رفتاری یک مدیر،یک کارمند و یا حتی یک فرد ساده متقاعد سازی است، یکی از مهمترین کارها تامین منابع برای پروژه است و متقاعد سازی در این رابطه شرط اساسی را بازی میکند. مهمترین بخش متقاعد سازی عقلانیت و منطق است و این وقتی است که وضعیت ساختاری فعالیتتان مناسب باشد و در ابزار منظم ساختاری با دیگران دیالوگ کنید. ساختار منضبط است که میتواند طرف مقابل را برای سرمایهگذاری و همکاری متقاعد کند…مسئولیت کارهای سخت و دشوار بنگاهتان را خودمان بپذیرید. مسئولیت پذیری یکی از مهمترین ویژگیهای یک فرد کاریزماتیک است.
جزایری دراینجا تعریف میکند که در فعالیتهای اقتصادی که داشته همواره خود درگیر کار و البته سختتریم بخشهایش بوده و حتی ۱۳ سال در زندان از طریق موبایل بر کارهایش نظارت میکرده است.
او در این میان گریزی هم به وضعیت موجود اقتصادی میزند، وزرای دولت را بیکفایت خوانده و میگوید: آنها حتی علم کافی برای راهاندازی یک استارت آپ ندارند. باید ببینید مالیات اررزش افزوده چه بلایی بر سر بنگاههای تولیدی آورده است.. مهمترین کار در فعالیت اقتصادی تامین منابع ارزان است، آیا الان زیر ۵۰ درصد نرخ تامین پول تمام میشود؟…
و درس را ادامه میدهد که: کسی که دانش جذب منابع مالی و متقاعد سازی را دارد میتواند فعالیتهای اقتصادی بزرگ را ایجاد کند..در شرایطی که محصولات تولیدی از کیفیت و قیمت یکسان برخوردارند در چه شرایطی موفق خواهید بود؟ در شرایطی که ساختار شما منظمتر باشد…
جزایری در اینجا ساختار منظم را ساختاری میداند که قائم به فرد نبوده و در قالب شرکت و مجموعههای حقوقی شکل بگیرد. «شناخت»، «راهکار» و «اجرا» سه موردی است که او به عنوان عناصر ایجاد ساختار نام میبرد
* فصل توسعه پایدار
با این مقدمه چینیها جزایری به بحث توسعه پایدار میرسد، و با اشاره به مربی نام آشنای حاضر در جلسه میپرسد؟ چرا الان آقای فیروز کریمی دارای یک بنگاه ورزشی در تابلوی بورس نیست؟
و ادامه میدهد: ما به دنبال ابزار نامحدود برای توسعه پایدار برای بنگاههایمان هستیم. توصیه میکند افراد توانمند در محیط خود پررنگ هستند پس در محیط خود پررنگ شوید.
جزایری دوباره به بحث توسعه پایدار میرسد.. آنچه برای پایداری لازم است، درازمدت، آهسته و پیوسته، محکم و تاثیرگذار بودن است.. توسعه پایدار نیازمند ساختار، تشکیلات و ابزارهای دقیق است.. برای رسیدن به توسعه پایدار کلیدیترین رفتار شما دقیقتر بودن شماست، دقت شما در ساختارتان موجب توسعه پایدار میشود..
مهمترین رکن دقت هم تمرکز است. فوکوس کنید روی کار تا به نتیجه برسید..نداشتن اطاله وقت مهم است، برنامه مدون که نوشته شد باید با بیشترین سرعت عمل اجرا شود. هر لحظه تاخیر باعث خسارت است. کار را مشمول مروز زمان میکند و اساسا از مد می افتد.
میگوید: نیروی انسانی بزرگترین سرمایه است، می توانید حس وفاداری به وجود آورید، در سایه آن رشد کنید و به توسعه پایدار برسید.. جهان اولی ها با یک جمله ساده سایر اقشار را مدیریت میکنند و آن جمله این است «می خواهید متمایز باشید». و بعد متناسب با توان مالی افراد محصول عرضه میکنند. تولید یک رولز رویس ۳۸۵ هزار دلار و محصول دیگر ۵ میلیون دلار قیمت دارد. این جمله را در سر در یکی از پاساژ های گران قیمت شمال تهران هم می بینید.
مدرس دوره هوش اقتصادی به سبک خودش توصیه میکند که فعال اقتصادی نباید هرگز درگیر بحث متمایز بودن شود.
اگر میخواهید توسعهتان پایدار باشد مجموعه خود را روانشناسی و روانکاوی کنید، به جای کارگر زراعی کارگر صنعتی بسازید.
و تعریف می کند کارگر زراعی در چارچوب زمین خود و تنها به محصول خود میاندیشد و کارگر صنعتی باید در ساختارکار کند و به برآیند کار در ساختاربیندیشد.
جزایری ادامه میدهد: برای تغییر فرهنگ کارگر باید او را واکاوی و روانشناسی کرد.
بحث توسعه پایدار جزایری اینجا به آخر میرسد،اما معلوم نیست برداشت جمع ناهمگون از هوش اقتصادی که مشتاق یادگیریش بودهاند چقدر است، در جمع که چشم میدوانم برخی در حال چرت زدن هستند و عدهای هم سرشان در موبایلهایشان فرو رفته است، رخوت بعد از صرف ناهار هم احتمالا مزید بر علت باشد.
* اما همکاران جزایری در جلسه هوش اقتصادی
جزایری در میانه بحث خود از دو تن از همکارانش هم کمک می گیرد، یکی نظریه بازی یا گیم را باز کرده و اصولی تئوریک را میگوید، نفر بعدی هم که گویا فعال اقتصادی است در پشت تریبون از جلسهای که با معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت داشتهاند صحبت میکند و ارتباط اظهاراتش با کارگاه هوش اقتصادی به سبک شهرام جزایری چندان معلوم نیست.
مربی شوخ طبع فوتبال هم به دعوت جزایری پشت تریبون میرود و از پتانسیلهای اقتصادی ورزش در شهر البرز و بیمهریها به آن میگوید و البته طبق معمول خاطراتش فضا را با نشاط میکند.
همانگونه که گفته شد بخشی از حاضران در این نشست را مهمانان تشکیل میدادند که فیروز کریمی هم یکی از آنهاست و احتمالا کنجکاوی او را مانند بقیه به تالار هتل .. کشانده است.
کارگاه هوش اقتصادی شهرام جزایری بدین منوال و با بحثهایی که خلاصه و شالوده اساسی آن در این گزارش مطرح شد به پایان رسید، از نشست فیلمبرداری و تصویربرداری شد و در پایان هم با اهدای لوح و تابلوفرشی با تصویر خود او مورد تقدیر قرار گرفت. حضار گرد آمدند و با پدیده اقتصادی عکس یادگاری گرفتند.
جزایری در بین صحبتهایش گریزهای متعددی به دوره زندان و گذران محکومیتش داشت و در اظهاراتی تلویحیش تلاش داشت بگوید قربانی هوش سرشار اقتصادیش شده است،
به گفته او این کارگاره مقدمهای بر راهاندازی «مدرسه کسب و کار شهرام است» و «بانک بینالمللی شهرام» است.
*تلاش برای اجتناب از قضاوت یکسویه
با خودم کلنجار میروم که دستاورد جمع از این کارگاه چه بوده است. بر این اساس در پایان نشست نظر برخی از حاضران که ثبت نام کرده و یا به عنوان مهمان در جلسه حضور داشتند را میپرسم؛
آقای روزنامه نگاری که به همراه همسرش در برنامه حضور دارند و البته جزو مهمانان هستند، میگوید: نکات مطرح شده اغلب تکراری بود. مسائلی بود که بارها شنیدهایم.
خانمی که مدیرعامل یک کارخانه در شهر ملارد کرج است و به عنوان مهمان در جمع حضور دارد، در برابر پرسشم تاملی میکند، سرش را به علامت بد نبود تکان میدهد و در عین حال معتقد است کلاس بعضا نکات خوبی برای او در شغل مدیریتش داشته است.
میگوید: مسائلی بود که من نسبت به آنها احساس نیاز می کردم اما شک داشتم انجامشان بدهم و این کلاس از این نظر به من کمک کرد.
از خانم و آقایی که در بخش بازرگانی و توزیع صنعت تهویه فعالیت داشتند، برآیند کلاس را پرسیدم، خانم عنوان کرد انتظاربرآیند ۱۰۰ از این کلاس نداشته است و فکر می کرده که تا ۵۰ درصد برایش مفید باشد.
و در عین حال می گوید برآیند کلاس کمتر از حد انتظارش بوده و بیش از ۳۵ درصد برایش مفید نبوده است.
آقای همراه او هم میگوید نظر خاصی ندارد.
آقایی که فعال اقصادی است و در کشور کویت فعالیت دارد در پاسخ در پاسخ به سوالم می گوید: حضور در کلاس آقای جزایری برای یک بار بد نبوده است، اما برای مرتبههای بیشتر نه.
می پرسم از چه جهت، از این نظر که ببینید آقای جزایری کیست و چه حرفی برای گفتن دارد، پاسخ میدهد. بله
می پرسم از مهمانان بوده است یا اینکه با پرداخت هزینه به کلاس آمده که پاسخ میدهد، خیر، هزینه ۷۵۰ هزار تومانی کلاس را پرداخته است و البته به من یادآوری می کند که هزینه کلاسهای آقای جزایری در تهران ارزانتر و ۵۰۰ هزار تومان است.
و از یکی دیگر از آقایان حاضر میپرسم. او هم در ساعت معارفه خود را فعال بخش خصوصی معرفی کرده بود. در پاسخ میگوید: کلاس بد نبود. به خصوص که رایزنیهایی هم با آقای جزایری داشته و به او قول همکاری داده است.
* هوش اقتصادی که شهرام جزایری از آن نگفت و هرگز هم نمیگوید
دیر زمانی نیست، روزهای مجلس ششم، وقتی که به عنوان خبرنگار پارلمانی در این مجلس رفت و آمد داشتم و پس لرزههای دستگیری و محاکمه شهرام جزایری غوغایی در آن به پا کرده بود.
لیستی نزدیک به ۱۰۰ نفر از شخصیتهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دانسته و ندانسته متهم به همکاری با متهم بزرگترین پرونده فساد اقتصادی کشور تا آن زمان بودند، کسانی که کشتی شکسته شهرام جزایری آنها را با خود به زیر میکشید، کلاس شهرام جزایری اما از آنجا برایم خنده دار میشود که میگوید: کت و شلوار میپوشیدم و شیک و مرتب به بانک می رفتم و وام میگرفتم.
اما از توصیهنامههایی که با امضاء و سربرگ این و آن در جیبش بوده هیچ نمیگوید.
شرکتکنندگان در کارگاه هوش اقتصادی شهرام جزایری اگر در تالار عروسی که دست بر قضا کارگاه آموزشی او شده بود دقت میکردند، هوش اقتصادی او را بهتر درک میکردند، اما نه از میان بدیهیات و موارد پراکنده و بی ربطی که تحت عنوان هوش اقتصادی به خوردشان داد، بلکه زمانی که اطلاعات فعالیت اقتصادیشان را شخم میزد، شماره تلفنهایشان را یک به یک ثبت میکرد، در تنفس اعلام شده برای ناهارسر میزهایشان میرفت و گپ و گفت و قرار و مدارهای کاری که میگذاشت.
از آنجایی که بنای ما حضور در کارگاه جزایری به صورت نامحسوس بود خودم را مدیر روابط عمومی سازمانی که زمانی واقعا در بخش اطلاع رسانی آن حضور داشتم معرفی کردم، جزایری موقع ناهار کپ و گفت کوتاهی هم با من داشت و پیشنهاد او، اینکه میشود در رابطه با فعالیت سازمانی که در آن مشغولم با هم گفتوگو، تعامل و همکاری داشته باشیم.
در واقع کارگاه هوش اقتصادی آقای جزایری بیش از آنکه برای شرکتکنندگانش آب و نانی داشته باشد برای او فرصتساز است، فرصت یافتن روابط تازه برای ورود و استفاده از امتیازات ویژهای که شاید در فضای غیرشفاف اقتصادی کشور دستیابی به آنها کار هر کسی نباشد.
فرصتی برای زدن بلوفهای بزرگ از تجارت با آفریقا و آسیا و …
و شاید زمانی برای اعاده حیثیت وقتی که از اذعان سفارتخانههای کاناد و .. به تائیدش به عنوان فعال اقتصادی میگوید.
تردیدی وجود ندارد که عصر جدید ارتباطات و شبکههای اجتماعی فرصت چنین مانورهایی را برای شهرام جزایری و جزایریها فراهم آورده است، اما اینکه چرا جامعه امروز ایران اکنون او را به عنوان یک پدیده اقتصادی میپذیرد، تریبون او میشود و برای حضور در کلاسش هزاران کیلومتر راه میپیماید و هزینه سنگین میدهد حکایت دیگری است.
جزایری آمده و راه رفته گذشته را با ظرافت و دقت بیشتری طی میکند،هر روز در جایی اظهار نظر میکند و تز میدهد و کسی نمیپرسد در کشور ۸۰ میلیونی و بزرگ ایران هیچ هوش اقتصادی نیست که پرچمدارش باید شهرام جزایری و شاید جزایریها باشند؟
داستانی که شاید برخی در کشور باید دربارهاش پاسخ دهند و بگویند که چرا؟
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.