گروه فرهنگ وهنر: روزنامه فرهیختگان نوشت: آیا دوست دارید خواننده شوید و در بهترین سالنهای تهران کنسرت برگزار کنید؟ نگران نباشید، آرزویتان برآورده میشود! فقط کافی است بعد از دریافت مجوز، که گرفتنش خیلی هم دشوار نیست، تلفنتان را بردارید و به شرکتهای تبلیغاتی بگویید به مقدار کافی پول دارید و حالا همهچیز برای برگزاری […]
گروه فرهنگ وهنر: روزنامه فرهیختگان نوشت: آیا دوست دارید خواننده شوید و در بهترین سالنهای تهران کنسرت برگزار کنید؟ نگران نباشید، آرزویتان برآورده میشود! فقط کافی است بعد از دریافت مجوز، که گرفتنش خیلی هم دشوار نیست، تلفنتان را بردارید و به شرکتهای تبلیغاتی بگویید به مقدار کافی پول دارید و حالا همهچیز برای برگزاری اولین کنسرت شما آماده است. البته ما قرار نیست اینجا درباره اینکه چطور خواننده شوید، صحبت کنیم، که این هم خودش داستانی مفصل دارد.
در این گزارش درباره تبلیغات گستردهای صحبت میکنیم که این روزها در سطح شهر و در قالب بیلبوردهای بزرگ و گرانقیمت با اسامی و چهرههایی ناشناس درحال انجام است. افرادی که علیرغم گمنام بودنشان در بزرگترین و مهمترین سالنهای کنسرت تهران اجرا دارند و دلیلش هم فقط یک کلمه است؛ پول!
اولین بیلبورد مربوط به محسن قمی است که در آن نوشته شده: «آوازهخوان دوباره میخواند!» خوانندهای که با این متن میخواهد خبر بازگشتش را بعد از سالها بدهد. او یکی از خوانندگان پیش از انقلاب است و در سالهای اخیر هم یک قطعه را با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد در اختیار مخاطبان قرار داده است. قمی که در حال حاضر مالکیت یکی از بزرگترین مجموعههای گردشگری شمال ایران را به عهده دارد، گویا در بحث تبلیغات دریغ نکرده و بیلبوردهای بزرگ تبلیغاتیاش در اتوبانهای تهران قابلمشاهده بود، سرانجام کنسرتش ۱۸ مهرماه برگزار و ویدئوهایی از در فضای مجازی منتشر شد و این سؤال را پیش میآورد که وزارت ارشاد بر چه مبنایی به این شخص مجوز برگزاری کنسرت آن هم در سالن بزرگ هتل اسپیناس پالاس داده است.
تبلیغات دیگر مربوط به محمدرضا منصوری است. خواننده ناشناسی که گویا یک شرکت بزرگ اسپانسریاش را قبول کرده است. با چند سرچ ساده در اینترنت جواب سؤالمان را گرفتیم؛ محمدرضا منصوری، مدیرعامل شرکت صنایع فلزی آرگـون نورد ایرانیـان. مدیرعاملی که تصمیم گرفته خواننده شود و پول کافی برای این کار را هم دارد. البته این فرد از فضای خواندن دور نبوده و در سالیان اخیر حدود ۱۰ قطعه را خوانندگی و برای مخاطبان منتشر کرده و تجربه خواندن برای تیتراژ سریال تلویزیونی را هم دارد. این اولینباری است که منصوری کنسرت برگزار میکند و درباره کیفیت اجرایش فعلاً نمیتوان صحبت کرد، اما تبلیغات گسترده او در سطح شهر و سرعت فروش بلیت کنسرتش با وجود شناخته نبودنش موضوع قابلبحثی است که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
پولپاشی چندده میلیاردی برای تبلیغات شهری
یکی از مهمترین موضوعاتی که باعث شد توجه به این دو خواننده ناشناس جلب شود، تبلیغات گسترده در شهر تهران است. طبیعتاً برای برگزاری یک کنسرت، تبلیغات جزء اولین اقدامات برگزارکنندگان است اما برای کسانی که مخاطب شناختی از آنها ندارد، این تبلیغات باید بیشتر باشد؛ برای همین تا رسیدن به زمان کنسرت این دو خواننده! تبلیغات گستردهای از آنها در تهران وجود داشت. تصاویر بزرگ از افرادی که نه چهره آنها آشناست و نه اسمشان. این دو نفر تهیهکنندگی برگزاری کنسرتشان را برعهده داشتند و برای همین مانعی برای خرج پول نداشتند. حالا ببینیم چقدر برای این تبلیغات خرج کردند؟ براساس آمارهای موجود از قیمت تبلیغات شهری در سال ۱۴۰۲، هزینه نصب یک بیلبورد بسته بهاندازه آن، از ۵۰۰ میلیون تا سه میلیارد تومان، هزینه نصب استرابورد ۶۵ میلیون تومان، عرشه پل از ۵۰۰ میلیون تا دومیلیارد تومان و استیشن بورد از ۶۹ تا ۸۹ میلیون تومان قیمتگذاری شده است. این آمار در سال ۱۴۰۳ افزایش داشته و کمترین تبلیغ که مربوط به استرابورد است به ۸۰ تا ۹۰ میلیون تومان تغییر پیدا کرده است.
طبیعی است این افراد به دلیل ناشناس بودنشان نیاز به تبلیغات گستردهتری از لحاظ زمانی و مکانی داشتند. براساس تبلیغات قابلرؤیت در سطح شهر و با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان برآورد کرد این افراد کم کم بیش از ۱۰ میلیارد تومان برای تبلیغات شهری خرج کردند و باید دید آیا خواننده شدن ارزش این همه ریختوپاش را دارد یا نه؟ یا اینکه منتظر چه بازدهیای بودند و هستند که دست به چنین هزینه سنگینی زدهاند؟ البته رقم مطرحشده (۱۰ میلیارد تومان) فقط مربوط به تبلیغات شهری آنهاست. از چند روز مانده به برگزاری کنسرتها، پیجهای اینستاگرامی، کانالهای تلگرامی و حتی برخی رسانهها، با متنهایی یکسان برای این دو خواننده تبلیغ کردند که احتمالاً این هم هزینه جداگانهای داشته است.
خواننده ناشناس است و بلیت کنسرتش گران
ازآنجاکه این دو فرد اولین کنسرتشان را برگزار میکنند، این گمانهزنی وجود داشت که برای جذب مخاطب قیمت بلیت از سایر کنسرتها پایینتر باشد. زمانی که به سایت فروش رفتیم به دلیل پر شدن ظرفیت، قیمتها قابلمشاهده نبود. اما با پیگیریهایی که داشتیم درباره کنسرت محمدرضا منصوری به یک قیمت رسیدیم. برای این کنسرت یک صندلی در ردیف ۱۷ با قیمت ۶۵۰ هزار تومان به فروش میرسد. سالن برج میلاد ۲۵ ردیف دارد که ردیفی که نام برده شد، انتهای این سالن محسوب میشود و فاصله زیادی از استیج دارد. موضوع اینجاست که ۶۵۰ هزار تومان درحالی برای این خواننده در نظر گرفته شده که صندلیهای مشابه در کنسرت خوانندههای شناختهشده حدود ۷۰۰ تا ۸۵۰ قیمتگذاری شده، یعنی مخاطب با تفاوت ۵۰ هزارتومانی قرار است به کنسرت یک خواننده ناشناس برود. درباره قیمت کنسرت محسن قمی به دلیل بسته شدن سایت آماری وجود ندارد اما قیمت بلیتها بسته به ردیف از ۷۵۰ هزار تومان تا یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان متغیر است و به نظر میرسد قیمت بلیت کنسرت این خواننده هم مثل منصوری با اختلاف کم نسبت به خوانندههای سرشناس تعیین شده است.
بلیتی که به یک چشم برهم زدن تمام شد
زمانی که به سایتهای فروش بلیتی که این دو خواننده! معرفی کردند، سر بزنید، حتماً سرعت فروش بلیتها متعجبتان میکند. برای هر دوی آنها دو سانس در نظر گرفته شده بود و جالب اینکه با وجود ناشناس بودنشان ظرفیت هر دو سانس بهسرعت تمامشده و گفته میشود محمدرضا منصوری قرار است زمان کنسرتش را تمدید کند. این موضوع زمانی تعجبآورتر میشود که تعداد ظرفیت سالنها را بدانید. منصوری در سالن برج میلاد اجرا دارد و ظرفیت این سالن ۱۶۰۰ نفر است، یعنی برای دو سانس ۳۲۰۰ نفر میتوانند به این کنسرت بروند. محسن قمی هم در سالن هتل اسپیناس پالاس اجرا داشته که ۲۵۰۰ نفر و به عبارتی برای دو سانس پنجهزار نفر ظرفیت دارد. سرعت فروش بلیت این دو کنسرت شبیه به خوانندگان شناختهشدهای بود که طرفداران میلیونی دارند و بلافاصله بعد از فعال شدن نامشان در سامانه فروش، بلیتهایشان به اتمام میرسد. البته بلیت این دو خواننده درحالی چند روز مانده به برگزاری کنسرت تمام شد که بلیت کنسرت خوانندگان شناختهشده با همین شرایط و تعداد سانس گاهی همان روز برگزاری به اتمام میرسد. چنین فروشی این شائبه را به وجود میآورد که آیا واقعاً مخاطبان این بلیتها را خریدهاند یا باز هم پای خود برگزارکنندگان این کنسرتها در میان است؟
مجوز ارشاد برای برگزاری یک کنسرت کیفیت پایین
نکته مهمی که با دیدن تبلیغات این دو فرد و برخی ویدئوها از کنسرت یکی از این آنها به ذهن میرسد، مسئله مجوز است؛ مجوزی که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجراهای صحنهای میدهد. براساس قوانینی که در سایت این وزارتخانه آمده، هر خواننده برای دریافت مجوز برگزاری کنسرت، باید واجد یکسری شرایط باشد. یکی از این شرایط مربوط به گرفتن تأیید کارشناسان این وزارتخانه درخصوص کیفیت آثار و صدای نوازنده است. خواننده برای این کار باید بهصورت زنده اجرا داشته باشد و ویدئوی آن را برای کارشناسان ارسال کند. این ویدئو بهوسیله شورای فنی موسیقی وزارتخانه بازبینی و بازشنوی و اگر مورد تأیید باشد مراحل بعدی طی میشود. با دانستن چنین موضوعی این سؤال پیشمیآید که کارشناسان وزارت ارشاد بر چه اساسی برای کنسرت محسن قمی با این کیفیت مجوز صادر کردند؟ به نظر میرسد اگر صدور چنین مجوزهایی ادامهدار شود در آینده نهچندان دور شاهد تجاریسازی حوزه موسیقی هم خواهیم بود و این موضوعی است که مسئولان مربوطه باید به آن توجه کنند.بگذارید این گزارش را اینطور تمام کنیم، همه آدمها در هر شغل و جایگاهی دوست دارند دیده شوند و البته این دیده شدن با شهرتطلبی متفاوت است؛ این روزها انگار تب شهرت گریبانگیر همه است! عدهای بازیگری را انتخاب میکنند، عده دیگر حضورشان را در فضای مجازی پررنگ میکنند. اما تعدادی دیگر فکر میکنند راحتترین راه برای رسیدن به شهرت خواننده شدن است. بعضی از آنها استعدادش را دارند اما اسپانسری ندارند که بخواهد آنها را حمایت کند. اما یکسری دیگر فقط پول دارند؛ این پول داشتن راه را برای رسیدن به آرزو هموار و مسیر شهرتطلبی را راحت میکند! تبلیغات گسترده در سطح شهر، فضای مجازی و درنهایت برگزاری یکشب کنسرت! کنسرتی که اگر کسی بلیت آن را هم نخرید هم اشکالی ندارد، چون خواننده خودش میتواند بلیتها را بخرد.
در این گزارش درباره تبلیغات گستردهای صحبت میکنیم که این روزها در سطح شهر و در قالب بیلبوردهای بزرگ و گرانقیمت با اسامی و چهرههایی ناشناس درحال انجام است. افرادی که علیرغم گمنام بودنشان در بزرگترین و مهمترین سالنهای کنسرت تهران اجرا دارند و دلیلش هم فقط یک کلمه است؛ پول!
اولین بیلبورد مربوط به محسن قمی است که در آن نوشته شده: «آوازهخوان دوباره میخواند!» خوانندهای که با این متن میخواهد خبر بازگشتش را بعد از سالها بدهد. او یکی از خوانندگان پیش از انقلاب است و در سالهای اخیر هم یک قطعه را با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد در اختیار مخاطبان قرار داده است. قمی که در حال حاضر مالکیت یکی از بزرگترین مجموعههای گردشگری شمال ایران را به عهده دارد، گویا در بحث تبلیغات دریغ نکرده و بیلبوردهای بزرگ تبلیغاتیاش در اتوبانهای تهران قابلمشاهده بود، سرانجام کنسرتش ۱۸ مهرماه برگزار و ویدئوهایی از در فضای مجازی منتشر شد و این سؤال را پیش میآورد که وزارت ارشاد بر چه مبنایی به این شخص مجوز برگزاری کنسرت آن هم در سالن بزرگ هتل اسپیناس پالاس داده است.
تبلیغات دیگر مربوط به محمدرضا منصوری است. خواننده ناشناسی که گویا یک شرکت بزرگ اسپانسریاش را قبول کرده است. با چند سرچ ساده در اینترنت جواب سؤالمان را گرفتیم؛ محمدرضا منصوری، مدیرعامل شرکت صنایع فلزی آرگـون نورد ایرانیـان. مدیرعاملی که تصمیم گرفته خواننده شود و پول کافی برای این کار را هم دارد. البته این فرد از فضای خواندن دور نبوده و در سالیان اخیر حدود ۱۰ قطعه را خوانندگی و برای مخاطبان منتشر کرده و تجربه خواندن برای تیتراژ سریال تلویزیونی را هم دارد. این اولینباری است که منصوری کنسرت برگزار میکند و درباره کیفیت اجرایش فعلاً نمیتوان صحبت کرد، اما تبلیغات گسترده او در سطح شهر و سرعت فروش بلیت کنسرتش با وجود شناخته نبودنش موضوع قابلبحثی است که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
پولپاشی چندده میلیاردی برای تبلیغات شهری
یکی از مهمترین موضوعاتی که باعث شد توجه به این دو خواننده ناشناس جلب شود، تبلیغات گسترده در شهر تهران است. طبیعتاً برای برگزاری یک کنسرت، تبلیغات جزء اولین اقدامات برگزارکنندگان است اما برای کسانی که مخاطب شناختی از آنها ندارد، این تبلیغات باید بیشتر باشد؛ برای همین تا رسیدن به زمان کنسرت این دو خواننده! تبلیغات گستردهای از آنها در تهران وجود داشت. تصاویر بزرگ از افرادی که نه چهره آنها آشناست و نه اسمشان. این دو نفر تهیهکنندگی برگزاری کنسرتشان را برعهده داشتند و برای همین مانعی برای خرج پول نداشتند. حالا ببینیم چقدر برای این تبلیغات خرج کردند؟ براساس آمارهای موجود از قیمت تبلیغات شهری در سال ۱۴۰۲، هزینه نصب یک بیلبورد بسته بهاندازه آن، از ۵۰۰ میلیون تا سه میلیارد تومان، هزینه نصب استرابورد ۶۵ میلیون تومان، عرشه پل از ۵۰۰ میلیون تا دومیلیارد تومان و استیشن بورد از ۶۹ تا ۸۹ میلیون تومان قیمتگذاری شده است. این آمار در سال ۱۴۰۳ افزایش داشته و کمترین تبلیغ که مربوط به استرابورد است به ۸۰ تا ۹۰ میلیون تومان تغییر پیدا کرده است.
طبیعی است این افراد به دلیل ناشناس بودنشان نیاز به تبلیغات گستردهتری از لحاظ زمانی و مکانی داشتند. براساس تبلیغات قابلرؤیت در سطح شهر و با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان برآورد کرد این افراد کم کم بیش از ۱۰ میلیارد تومان برای تبلیغات شهری خرج کردند و باید دید آیا خواننده شدن ارزش این همه ریختوپاش را دارد یا نه؟ یا اینکه منتظر چه بازدهیای بودند و هستند که دست به چنین هزینه سنگینی زدهاند؟ البته رقم مطرحشده (۱۰ میلیارد تومان) فقط مربوط به تبلیغات شهری آنهاست. از چند روز مانده به برگزاری کنسرتها، پیجهای اینستاگرامی، کانالهای تلگرامی و حتی برخی رسانهها، با متنهایی یکسان برای این دو خواننده تبلیغ کردند که احتمالاً این هم هزینه جداگانهای داشته است.
خواننده ناشناس است و بلیت کنسرتش گران
ازآنجاکه این دو فرد اولین کنسرتشان را برگزار میکنند، این گمانهزنی وجود داشت که برای جذب مخاطب قیمت بلیت از سایر کنسرتها پایینتر باشد. زمانی که به سایت فروش رفتیم به دلیل پر شدن ظرفیت، قیمتها قابلمشاهده نبود. اما با پیگیریهایی که داشتیم درباره کنسرت محمدرضا منصوری به یک قیمت رسیدیم. برای این کنسرت یک صندلی در ردیف ۱۷ با قیمت ۶۵۰ هزار تومان به فروش میرسد. سالن برج میلاد ۲۵ ردیف دارد که ردیفی که نام برده شد، انتهای این سالن محسوب میشود و فاصله زیادی از استیج دارد. موضوع اینجاست که ۶۵۰ هزار تومان درحالی برای این خواننده در نظر گرفته شده که صندلیهای مشابه در کنسرت خوانندههای شناختهشده حدود ۷۰۰ تا ۸۵۰ قیمتگذاری شده، یعنی مخاطب با تفاوت ۵۰ هزارتومانی قرار است به کنسرت یک خواننده ناشناس برود. درباره قیمت کنسرت محسن قمی به دلیل بسته شدن سایت آماری وجود ندارد اما قیمت بلیتها بسته به ردیف از ۷۵۰ هزار تومان تا یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومان متغیر است و به نظر میرسد قیمت بلیت کنسرت این خواننده هم مثل منصوری با اختلاف کم نسبت به خوانندههای سرشناس تعیین شده است.
بلیتی که به یک چشم برهم زدن تمام شد
زمانی که به سایتهای فروش بلیتی که این دو خواننده! معرفی کردند، سر بزنید، حتماً سرعت فروش بلیتها متعجبتان میکند. برای هر دوی آنها دو سانس در نظر گرفته شده بود و جالب اینکه با وجود ناشناس بودنشان ظرفیت هر دو سانس بهسرعت تمامشده و گفته میشود محمدرضا منصوری قرار است زمان کنسرتش را تمدید کند. این موضوع زمانی تعجبآورتر میشود که تعداد ظرفیت سالنها را بدانید. منصوری در سالن برج میلاد اجرا دارد و ظرفیت این سالن ۱۶۰۰ نفر است، یعنی برای دو سانس ۳۲۰۰ نفر میتوانند به این کنسرت بروند. محسن قمی هم در سالن هتل اسپیناس پالاس اجرا داشته که ۲۵۰۰ نفر و به عبارتی برای دو سانس پنجهزار نفر ظرفیت دارد. سرعت فروش بلیت این دو کنسرت شبیه به خوانندگان شناختهشدهای بود که طرفداران میلیونی دارند و بلافاصله بعد از فعال شدن نامشان در سامانه فروش، بلیتهایشان به اتمام میرسد. البته بلیت این دو خواننده درحالی چند روز مانده به برگزاری کنسرت تمام شد که بلیت کنسرت خوانندگان شناختهشده با همین شرایط و تعداد سانس گاهی همان روز برگزاری به اتمام میرسد. چنین فروشی این شائبه را به وجود میآورد که آیا واقعاً مخاطبان این بلیتها را خریدهاند یا باز هم پای خود برگزارکنندگان این کنسرتها در میان است؟
مجوز ارشاد برای برگزاری یک کنسرت کیفیت پایین
نکته مهمی که با دیدن تبلیغات این دو فرد و برخی ویدئوها از کنسرت یکی از این آنها به ذهن میرسد، مسئله مجوز است؛ مجوزی که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجراهای صحنهای میدهد. براساس قوانینی که در سایت این وزارتخانه آمده، هر خواننده برای دریافت مجوز برگزاری کنسرت، باید واجد یکسری شرایط باشد. یکی از این شرایط مربوط به گرفتن تأیید کارشناسان این وزارتخانه درخصوص کیفیت آثار و صدای نوازنده است. خواننده برای این کار باید بهصورت زنده اجرا داشته باشد و ویدئوی آن را برای کارشناسان ارسال کند. این ویدئو بهوسیله شورای فنی موسیقی وزارتخانه بازبینی و بازشنوی و اگر مورد تأیید باشد مراحل بعدی طی میشود. با دانستن چنین موضوعی این سؤال پیشمیآید که کارشناسان وزارت ارشاد بر چه اساسی برای کنسرت محسن قمی با این کیفیت مجوز صادر کردند؟ به نظر میرسد اگر صدور چنین مجوزهایی ادامهدار شود در آینده نهچندان دور شاهد تجاریسازی حوزه موسیقی هم خواهیم بود و این موضوعی است که مسئولان مربوطه باید به آن توجه کنند.بگذارید این گزارش را اینطور تمام کنیم، همه آدمها در هر شغل و جایگاهی دوست دارند دیده شوند و البته این دیده شدن با شهرتطلبی متفاوت است؛ این روزها انگار تب شهرت گریبانگیر همه است! عدهای بازیگری را انتخاب میکنند، عده دیگر حضورشان را در فضای مجازی پررنگ میکنند. اما تعدادی دیگر فکر میکنند راحتترین راه برای رسیدن به شهرت خواننده شدن است. بعضی از آنها استعدادش را دارند اما اسپانسری ندارند که بخواهد آنها را حمایت کند. اما یکسری دیگر فقط پول دارند؛ این پول داشتن راه را برای رسیدن به آرزو هموار و مسیر شهرتطلبی را راحت میکند! تبلیغات گسترده در سطح شهر، فضای مجازی و درنهایت برگزاری یکشب کنسرت! کنسرتی که اگر کسی بلیت آن را هم نخرید هم اشکالی ندارد، چون خواننده خودش میتواند بلیتها را بخرد.
به اشتراک بگذارید:
لینک کوتاه خبر:
https://enekasrooz.ir/fa/?p=53714
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.