امروز: پنجشنبه, ۲۴ آبان ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الخميس 13 جماد أول 1446 | 2024-11-14
کد خبر: 44859 |
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰:۳۱ | ارسال توسط : |
229 بازدید
۰
| 3
ارسال به دوستان
پ

محمدحسین روانبخش ما از نسلی بودیم که هنوز کودکی را تمام نکرده بودیم که انقلاب شد و با شعارها و رفتارهای انقلابی بزرگ شدیم؛ شعارهایی که نه تنها سیاست را تسخیر کرده بود، که فرهنگ و هنر را هم زیر و رو می‌کرد. در شعر و موسیقی و سینما و تاتر و نقاشی و… هنر […]

محمدحسین روانبخش
ما از نسلی بودیم که هنوز کودکی را تمام نکرده بودیم که انقلاب شد و با شعارها و رفتارهای انقلابی بزرگ شدیم؛ شعارهایی که نه تنها سیاست را تسخیر کرده بود، که فرهنگ و هنر را هم زیر و رو می‌کرد. در شعر و موسیقی و سینما و تاتر و نقاشی و… هنر متعهد را برای‌مان تجویز می‌کردند که چیز دندان‌گیری از آن در‌نیامد، جز ادعا و ادعا. اگر هم در خانواده‌های مذهبی بودیم که هاله‌ای شیطانی به دور هنر برای‌مان کشیده بودند: مطربی و رقاصی و معصیت و هزار توصیف که انزجار از آن می‌بارید. برای ما بچه‌های انقلاب، موسیقی در سرودهایی خلاصه می‌شد که «گلریز» می‌خواند و شور انقلابی را بیشتر می‌کرد؛ دریغ که نمی‌دانستیم در همان سال‌ها خواننده‌‌ی دیگری به نام «گلپا» خانه‌نشین شده است… ما چه می‌دانستیم ما را از چه نعمت‌های بزرگ و ارزشمندی محروم کرده‌اند. از ما آلات موسیقی را مخفی کرده بودند، چه برسد به هنرمندان خواننده. اما مگر می‌توان هنر را از روح انسانی دریغ کرد؟ کدام شعار می‌تواند شعور را برای همیشه سرکوب کند؟!
صدای اکبر گلپایگانی، مثل صدای خوانندگان بزرگ دیگر، از دیوارها می‌گذشت و روح تشنه‌مان را سیرآب می‌کرد. گناه، احساس گناهی که برای‌مان ساخته بودند فرو می‌ریخت و احساس زیبایی‌خواهی و زیبایی‌ شناسی جایش را می‌گرفت. نه ما در آن دنیای تلخ ساخته شده ماندیم و نه بچه‌های‌مان که امروز سال‌ها جلوتر از ما هستند.
اما در همین سال‌ها، همان هنرمندانی که زندگی را برای‌مان رنگین کرده بودند،  در انزوایی خاکستری و در حسرت هنرآفرینی ماندند و رفتند. وقتی هنرمندی بیش از چهل سال اجازه هنرنمایی پیدا نکرد، در آن سال‌ها ذره – ذره مرده است . مگر مرگ برای هنرمند چیزی جز این است که او را از هنر جدا کنند؟! حالا در زمان وداع یکی از آن‌ هنرمندان غیرانقلابی، من، یکی از آن‌ها که کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش را با شعارهای انقلابی و با هنر متعهد پر کرده بودند، شهادت می‌دهم که در آن همه حرف و شعار و ادعا چیزی نیافته‌ام و بر هنر متعالی گلپا و گلپاهای محروم شهادت می‌دهم. روحش شاد!

* گفتنی اینکه، برای اولین بار بعد از انقلاب، پخش صدا و تصویر گلپا در یک برنامه رسمی؛ البته نه در صداوسیما، که در شبکه نمایش خانگی، تنها ۳هفته پیش از درگذشتش! بخشی از اجرای مرحوم اکبر گلپایگانی در ویژه‌برنامه نوروز ۵۷، در نخستین قسمت تاک‌شوی “ای کاش” منتشر شد؛ در اولی، مسعود فروتن کارگردان تلویزیونی بوده و در دومی، مهمان برنامه.

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

آرشیو

Scroll to Top