امروز: جمعه, ۱۱ آبان ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الجمعة 29 ربيع ثاني 1446 | 2024-11-01
کد خبر: 30047 |
تاریخ انتشار : ۱۷ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۸ | ارسال توسط : |
228 بازدید
۰
| 4
ارسال به دوستان
پ

یدالله گودرزی از عشق و علاقه نزار قبانی به ایرانیان، عرفان، ادبیات و خط و زبان فارسی می‌گوید.

این شاعر و  مدیر گروه فرهنگ و ادب رادیو ایران در یادداشتی با عنوان «زبان فارسی در شعر نزار قبانی» که آن را در اختیار انعکاس روز و به نقل از ایسنا قرار داده، آورده است: «نزار توفیق القبانی بی‌تردید یکی از شاعران گران‌سنگ و پرآوازه عرب در دوره کنونی است، او توانسته با هوشمندی به دغدغه‌های انسان ِشرقی بپردازد و با بهره‌گیری از میراث مشترک و فرهنگی خاورمیانه و جهان، جایگاهی ویژه در ادبیات امروز بیابد.

آن‌چه در این فرصت ِکوتاه می‌خواهم به آن بپردازم عشق و علاقه وی به ایرانیان، عرفان، ادبیات و خط و زبان فارسی است.

پیش از آن شایسته‌ است درباره نگرش و جهان‌بینی او توضیحی دهم، نزار قبانی اهل دل است، اهل عشق و شعر و عرفان، وی اگرچه شاعری معاصر است و توانسته اصطلاحات و پدیده‌های امروزی را به نفع شعرِ خویش مصادره کند اما نگرش عرفانی و مهرورزانه‌اش سبب شده تا به فراتر از جغرافیا، آیین و محدودیت‌های فرضی بنگرد و همچون سالکی عاشق و صوفی‌ای عارف به پدیده‌های جهان، عاشقانه نگاه کند.
نزار قبانی در هنگام نقد، صراحت ِلهجه و گزشِ قلم عجیبی دارد و با شلاقِ نقد، حاکمان عرب را زیرِ رگبار می‌گیرد و خطاهای بی‌پایان‌شان را با جدیت و هزل و هجو به رخ می‌کشد.

او اگرچه سنّی‌مذهب است اما دیدگاه عرفانی‌اش سبب شده تا به فرقه‌ها و نحله‌های دیگر با نگاهِ مهر بنگرد.
قبانی دلباخته اندیشه‌های عطار نیشابوری و جلال‌الدین بلخی و متاثر از خیام است، او دلباخته عرفان ایرانی است، عرفانی که به قول نصرالله پورجوادی، ایرانیان آن را با اتکا بر اندیشه‌های دینی و آیینی آفریدند و یکی از شاهکارهای اندیشگی و معنوی ایرانیان است.

نزار توفیق قبانی در تعدادی از اشعارش به عطار و مولانا  اشاره می‌کند:

 ‌”حدثتها عن جمال الفکرالصوفی
و تجلیات جلال الدین الرومی 
و فرید الدین عطار….”

و در جایی دیگر:
” اعتذر الیک

بالنیابه عن ابن الفارض و جلال الدین الرومی و محی الدین عربی…”

شعر قبانی سرشار از ارجاعات و بازگشت‌های تاریخی و تلمیحات ادبی است، او به حمله مغول و تاتار، اشاره‌ها دارد و از ویرانگری‌های آنان به ویژه هلاکو در شهرهای ایران و بغداد بسیار می‌گوید و بسامد این مقاطع در شعر وی، بالاست، شهرهای ایرانی در شعر او ستوده و ارجمند هستند و قبانی با تحسر از آن‌ها نام می‌برد:
“والقمر الاخضر فی سماء نیسابور…”

نزار قبانی عاشق هنر ایرانی به ویژه فرش ایرانی است. از این رو به قالی‌های ایرانی از کاشان گرفته تا تبریز اشاره کرده و حتی محبوب خود را به فرش ایرانی تشبیه می‌کند! برای نمونه:

 “و تنام علی السجاده فارسیه”
“یا سجاده الکاشان، صباح الخیر!”
“افرشُ السجاده التبریز فی الارض و ادعوا لصلوه…”
“تمشی علی سجاده الکاشان مثل الملکه…”

و باز در جایی می‌گوید: 
“حرف‌های تو مثل قالیِ ایرانی است
و چشم‌هایت، گنجشگ‌های دمشقی
که بینِ دو دیوار می‌پرند…‌”

نزار قبانی عاشق خط و تذهیب ایرانی است و در شعر “شاهکار” چنین می‌سراید:
“هنگامی که از برجسته‌ترین شعرم
که زندگی
و آرزوهایم را
به پایش ریخته‌ام، بپرسند
با خط طلاکوب فارسی
روی هر ستاره می‌نویسم:
سروده‌ شاهکار من تویی! “

شگفت‌انگیز است، شعر نزار قبانی از واژه‌ها و اصطلاحات بی‌شمار فارسی بهره می‌برد و حتی قبانی می‌کوشد با آن‌ها نمادسازی کرده و آن‌ها را به نفع شعرش مصادره کند.

یکی از این کلمات “بنفسج” است که همان “بنفشه” فارسی است، او از این واژه هم به عنوان گل و هم رنگ و هم نماد، بهره می‌برد و ترکیب تازه می‌سازد، مانند:
“عصر بنفسجی” 

یا کلمه “جُلنار” که همان “گلنار” فارسی است که قبانی بارها از آن استفاده می‌کند.
“عصر الجلنار” در شعر او یعنی زمانی آرمانی که مثل گل، محبوب و خواستنی است، “شهریار” هم از واژه‌های مورد علاقه نزار قبانی است که بارها به کار می‌برد و این واژه، کارکردی استعاری در شعر او دارد:
“کیف آتیک بورد احمر
بعد ان مات زمان الجلنار، 
اسکتی یا شهرزاد!”
یا ” فانا ماکنت یوما شهریاراً “

کلمات فارسی در شعر نزار قبانی بسیار است، نمونه‌هایی ببینید:
” زمانک بُستان و عصرک اخضر”
” صار الادیب کالبهلوان “
” و ینموالبنفسج فی حوضنا”
“اجعل شاه الفُرس من رعیتی.‌..”
” و من اوراق ِ الُرزنامه العربیه”، ” من رزنامه الاقدار..‌.”
کلماتی مثل بهار، بُستان، شریان، ساذج(ساده)، خنجر و خناجر، سرداب، سراب، پهلوان، نارنج، فردوس، مهرجان، دفتر، فیروز، انوشروان، نرجس، سوسن، یاسمین و…. زیاد دیده می شود که نشانه رواج واژه‌های فارسی در زبان معاصر عربی نیز هست، البته واژه‌های فارسی در شعر شاعران هم‌دوره او مثل محمود درویش هم دیده می‌شود اما بسامد آن در شعر نزار قبانی به راستی جالب و زیاد است.

این نوشتار گشایشِ دری است تازه به شعر پرطرفدار نزار قبانی از چشم‌انداز تأثیرپذیری از زبان و خط و ادبیات فارسی که جای پژوهش بسیار دارد، در پایان، بخشی از سروده نزار قبانی را در وصف قیام و مقاومت مردم ایران بخوانید:

“شکوفه‌های بادام در باغ‌های شیراز دمیدند
و شکنجه‌شدگانِ روزه‌دار،
روزه را گشودند،
آری! اینان فارسها (ایرانیان) هستند 
که بنای ستم را فرو ریختند
و پس از دورانِ
بت‌ها را به لرزه درآوردند 
گرسنه و تشنه، شیعه و سنی
زنجیرها را شکستند
و بندها را گُسستند…”»

یدالله گودرزی

انتهای پیام

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

آرشیو

Scroll to Top