امروز: جمعه, ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | برابر با: الجمعة 20 رمضان 1445 | 2024-03-29
کد خبر: 41224 |
تاریخ انتشار : ۰۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۱ | ارسال توسط : |
134 بازدید
۰
| 2
ارسال به دوستان
پ

دبیرکل پیشین کمیته داوران ایران و آسیا هنوز هم بسیاری از خاطرات گذشته را به یاد می‌آورد و با جزییات آن‌ها را روایت می‌کند. داوری که نه تنها شاگردان زیادی را به این رشته معرفی کرده، بلکه در آوردگاه‌هایی چون فینال المپیک و مقدماتی جام جهانی در اروپا سوت زده است.

به گزارش انعکاس روز و به نقل از ایسنا، بعد از ۸۲ سال، هنوز هم سر پاست و فوتبال را ریز به ریز پیگیری می‌کند. آرامش در صدایش طنین‌انداز است و نگاهش هنوز هم آن ابهت دوران داوری‌اش دارد. مردی که تاریخچه داوری ایران است و شاگردهای زیادی را تحویل فوتبال ایران داده است. فینال ارتش‌های جهان و المپیک با صدای سوت او شروع و پایان یافته‌اند و هنوز هم دلش می‌خواهد بار دیگر در زمین سوت بزند. گریه‌های او در دیدار پرسپولیس و گرمیو برزیل، آخرین سکانس‌های حضورش در قامت یک قاضی فوتبال بود و اما حالا به قدری قدرتمند از تماشای داوران جوان لذت می‌برد که بیماری هم در مقابل شکست خورده است.

محسن زمانی، متولد سال ۱۳۲۰ در شهر کرمانشاه است. چند وقتی شده که در بستر بیماری است اما هنوز هم سر پاست و خاطرات گذشته را به شیرینی و با جزییات تعریف می‌کند. ساعاتی را با داوری به گفت‌وگو پرداختیم که تنها داربی بدون کارت تاریخ را سوت زده و پیرامون خاطرات گذشته و شرایط فعلی حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.

شرح گفت‌وگوی انعکاس روز و به نقل از ایسنا با محسن زمانی را در ادامه می‌خوانید:

* چه اتفاقی افتاد که به سمت داوری و ورزش رفتید؟

من در سال ۱۳۳۸ هنرجوری دانش‌سرای تربیت بدنی بودم و رشته من ورزش بود. بازیکن تیم ملی جوانان بودم. آن موقع برترین باشگاه‌های ایران تاج، شاهین، دارایی و شعاع بودند و همیشه بین این تیم‌ها رقابت خاصی بود و من از این تیم‌ها پیشنهاد داشتم که بازی کنم.

داور در کشور ما کم بود و کسانی داوری می‌کردند که معلم ورزش بودند. من چون هنرجوی تربیت بدنی بودم، در کلاس داوری شرکت کردم. مرحوم استاد نصیری و مرحوم اصغر تهرانی در تهران کلاس داوری برگزار کردند و با هم رقیب بودند. همیشه تعدادی از داوران با نصیری بودند و تعدادی با تهرانی. البته تعداد داوران انگشت‌شمار بودند و مجبور بودند طرف یکی از این‌ها را بگیرند و کمک آن‌ها کنند. البته من چون طرف هیچ‌کدام نبودم، با هر دو خیلی خوب بودم.

۱۸ سالم بود که در تیم ملی جوانان بازی کردم و همزمان با آن، داوری هم می‌کردم. وقتی در سال ۱۳۴۰ می‌خواستم استخدام شوم، جایی من را برای کار کردن قبول نمی‌کرد زیرا من در تمام مسابقات آموزشگاه‌ها، دانشگاه‌ها، ارتش، کسبه، اصناف و سایر مسابقات را سوت می‌زدم. همین باعث می‌شد من از صبح داخل زمین باشم. من از ۷ صبح پنج‌شنبه‌ها به راه‌آهن می‌رفتم تا ۷ شب رقابت‌های دسته دو را سوت می‌زدم. ۷ شب خدا بیامرز “آقا مدد” من را ترک موتورش می‌گذاشت و به امجدیه می‌برد و در آن‌جا هم که رقابت‌های دسته یک برگزار می‌شد، یا ۲ بازی کمک داور می‌ایستادم و یا یک بازی سوت می‌زدم.

شنبه مسابقات آموزشگاه‌ها بود، یک‌شنبه دانشگاه‌ها، دوشنبه اصناف، سه‌شنبه ارتش و من همیشه در زمین فوتبال بودم و دائم مجبور به گرفتن مرخصی بودم. در هر مدرسه‌ای می‌گفتند به درد من نمی‌خورد و معلم من نیست. کل داوری ایران ۵ نفر بود و مجبور بودیم مدام قضاوت کنیم.

از ۷ شب که بازی‌ها در امجدیه آغاز می‌شد، خانواده‌ها می‌آمدند و طبقه آخر استادیوم می‌نشستند و غذا می‌آوردند و موسیقی خود را گوش می‌دادند و می‌رقصیدند و فوتبال‌شان را نگاه می‌کردند. با هم کری داشتند اما هیچ اتفاقی نمی‌افتاد و از فوتبال لذت می‌بردند. متاسفانه الآن همه چیز پول شده است. سطح داوری فعلی ما با دنیا اختلاف دارد چند نفر هستند که می‌توانستند نزدیک شوند. یکی از آن‌ها فغانی بود که در جام جهانی کنارش گذاشتند و از قصد هم او را کنار گذاشتند زیرا اگر این اتفاق رخ نمی‌داد، باید فینال را به او می‌دادند.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* در آن زمان داورهای ایرانی مسابقات زیادی را در آسیا سوت می‌زدند؛ درست است؟

اکثر بازی‌های آسیایی و به خصوص فینال برای داوران ایرانی بود. ما یک اکیپ شامل جعفر نامدار، داوود نصیری و مرحوم صالحی بودیم و بازی‌های سخت در آسیا را به ما می‌دادند. من ابتدا دبیر کمیته داوران بودم و سپس رییس این کمیته شدم. بعد دبیر کمیته داوران آسیا شدم و سپس که قرار شد رییس کمیته داوران آسیا شوم، انقلاب شد و من را خط زدند.

آن موقع بسیاری از ما کنار رفتیم و داوران سطح پایین‌تر با شعار این که “مکتبی” هستند، بازی‌ها را قضاوت می‌کردند. همه ما را ناگهان کنار گذاشتند و این عجیب بود.

* خاطره جالبی از آن دوران دارید؟

بگذارید یک داستان برایتان بگویم. من، مرحوم صالحی و مرحوم نامدار برای کلاس داوری قرار شد به انگلیس برویم که من به آن دو گفتم شما به انگلیس بروید و من به فرانسه رفتم. در آن جا یک پژو خریدم و با آن رفتم انگلیس. یک داور ولزی به نام تام حضور داشت که شب‌ها با ماشین من در انگلیس می‌چرخیدیم.

قرار بود قانون ۱۲ خطاها را تدریس کنم. تام را روی سن فراخواندم و به او گفتم که او را هل می‌دهم. ناگهان یکی گفت “بزن تو گوشش”، من هم نامردی نکردم و زدم به گوشش و او هم روی زمین افتاد. کل سالن شروع به خندیدن کرد. یک عده هم هو کردند و داد زند و کلاس به هم ریخت. من دیدم یکی زیر صندلی از خنده ریسه می‌رود. خدا بیامرز مرحوم صالحی بود که گفته بود “بزن تو گوشش”.

بعد از پایان کلاس همهمه‌ای بود و هر کسی حرفی می‌زد و چیزی می‌گفت. بعد کلاس تصمیم گرفتم با ماشین به تهران بیایم و صالحی با ما به تهران آمد. از آن روز من مدام به ایشان غر زدم داد زدم که چرا به من این حرف را زدی. با ماشین از آلمان و ترکیه عبور کردیم به لب مرز رسیدم. ناگهان دیدم صالحی نیست. یک گونی مشکی در صندوق عقب بود که پلیس گفت این چیست؟ گفتم نمی دانم و پلیس گونی را پاره کرد و پر از سوت بود. به تهران که برگشتیم، در کلاس داوری تهران مدام به صالحی باز غر زدم. او سوت‌ها را در کلاس داوری دانه‌ای ۳ تومن فروخت که من نامردی نکردم و کیسه‌ای که قبلا برداشته بودم را دانه‌ای ۲ تومان فروختم.

۲۰ روز از این جریان گذاشت و من خاطره را برای داوران ایرانی تعریف کرده بودم. بعد از ۲۵ روز نامه‌ای از فیفا آمد. انگلیسی‌ها این اتفاق را گزارش دادند و من را شاگرد اول کلاس کرده بودند. بعد از آن صالحی با من بد شد ولی به طرز عجیبی من بهترین شاگرد آن کلاس شدم.

* به نظر شما بهترین بازی که قضات کردید، کدام بازی است؟

به نظرم داربی استقلال و پرسپولیس در سال ۵۲ یا ۵۳، بهترین قضاوت من در دوران داوری‌ام است. من ۳۲ سالم بود و همه بازیکنان بیش‌تر از ۳۰ سال سن داشتند. من وقتی وارد زمین شدم، کمک داوران من مدام می‌پرسیدند چرا می‌خندی؟ با خودم گفته بودم با خنده وارد زمین شوم و خیلی خوب با بازیکنان صحبت کردم. توانستم مدیریت کنم و بازی به آن سختی را سوت بزنم.

در ۲۰ دقیقه اول بازی را سوت سوت کردم و مدام خطا می‌گرفتم. هر اتفاق کوچکی می‌افتاد خطا می‌گرفتم و آوانتاژ بی‌آوانتاژ. آرام آرام بازی را رها کردم و در نیمه دوم بازی را ول کردم. بازی بدون مشکل برگزار شد و البته چند اخطار هم دادم که در فوتبال طبیعی است.

* در زمان شما، بسیاری از داوران یا معلم ورزش بودند یا بازیکن اما الآن این‌گونه نیست. به نظر شما این دلیل افت داوری است؟

متاسفانه الآن بچه‌ها را از ۱۰ یا ۱۲ سالگی به کلاس داوری می‌فرستند. این‌ها هیچ‌کدام فوتبال بازی نکردند و آشنایی ندارند. داوری ۲ هنر دارد؛ اول این که سریع بدوی و نزدیک توپ باشی و دومی این است که زود تشخیص دهید. وقتی کرنر می‌شود، همه توپ را نگاه می‌کنند و کسی نگاه نمی‌کند که مهاجم شورت، پیراهن یا دست دروازه‌بان را می‌گیرد و نمی‌گذارد بلند شود. داورانی که فوتبال بازی کرده باشند، این چیزها را بهتر می‌فهمند.

یک کارهایی در فوتبال اتفاق می‌افتد که این داوران نمی‌دانند. بازیکن در گوش بازیکن دیگری اهانت می‌کند و بازیکن دوم، بازیکن اول را می‌زند. داوری تنها چیزی که دیده آن ضربه است و بازیکن دوم را اخراج می‌کند بی‌آنکه موضوع را بداند. تمام داوران ما قانون را به خوبی اجرا نمی‌کنند. قانون باید کامل اجرا شود. شما در رانندگی وقتی قانون را درست رعایت کنید، هیچوقت جریمه نمی‌شوید و این در فوتبال هم جاری است. اگر خوب نگاه کنید و خوب قضاوت کنید، بازیکن نمی‌تواند خطایی کند که کارت بگیرد یا اخراج شود.

یکی از ضعف‌های داوری فعلی، دخالت داور در بیرون از زمین است. بازی یک داور چهارم دارد که باید بیرون زمین را مدیریت کند. داوران چهارم ما مدام داور را می‌خواند و می‌گوید به فلانی کارت زرد یا قرمز بده. همین اخطارها یا اخراج‌ها سبب می‌شود دعوا شود و بازی از مدیریت داور خارج شود. ۹۰ درصد بازی‌های ما در بیرون از زمین حاشیه دارد.

* قصه اولین داربی خود را می‌گویید؟

در سال ۱۳۴۱، بازی بین تاج و شاهین بود. من و علی الهی قرار بود کمک داورهای آن بازی باشیم. قرار بود داور ترک‌تبار از ترکیه برای این دیدار بیاید. ما به فرودگاه رفتیم اما تا ساعت ۱۱:۳۰ هواپیما نیامد و به ما گفتند که بعد از ظهر به زمین می‌نشیند. تا بعد از ظهر هم هواپیما نیامد و به من گفتند که داور نرسیده و شما داور باش.

بازی را تاج ۲ بر یک به تیم خوب شاهین باخت. بازیکنان این دو تیم، تیم ملی را تشکیل داده بودند. رییس فدراسیون فوتبال آن زمان به تاج وابستگی داشت و فردای آن روز جلسه‌ای را برگزار کردند و گفتند که ما این بازی را قبول نداریم. بهانه‌شان این بود که قرار بوده داور خارجی باشد اما چون ایرانی بوده ما نمی‌پذیریم.

من نترسیده بودم اما سنگینی بازی باعث شد به من شوکی وارد شود. من بازی را قضاوت کردم و مصطفی کدخدازاده هم دیگر کمک داور این بازی ایستاد. بازی را تاج ۲ بر یک به تیم خوب شاهین باخت. بازیکنان این دو تیم، تیم ملی را تشکیل داده بودند. رییس فدراسیون فوتبال آن زمان به تاج وابستگی داشت و فردای آن روز جلسه‌ای را برگزار کردند و گفتند که ما این بازی را قبول نداریم. بهانه‌شان این بود که قرار بوده داور خارجی باشد اما چون ایرانی بوده ما نمی‌پذیریم.

بعد از چند جلسه مجبور شدند این بازی را تجدید کنند. تاجی‌ها زورشان زیاد بود و بازی را تکرار دادند.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* از دیگر داربی‌ها خاطره‌ای دارید؟

من در داربی‌های سال ۴۴ و ۵۲ هم قضاوت کردم. بازی سال ۵۲ بسیار بازی سختی بود. قضاوت من در داربی سال ۷۰، تنها داربی بدون اخطار داربی بود و یادم می‌آید که برف می‌آمد. من برای داورانی که می‌خواستند داربی را سوت بزنند، می‌گفتم فرض کنید این بازی بین دو تیم عادی است. فکر کنید که امثال شیرزادگان یا همایون بهزادی که آن موقع بهترین بودند، بازیکنان عادی و معمولی مثل سایر بازیکنان هستند. سعی کنید در این بازی‌ها خیلی آرامش داشته باشید.

* در ۲۴ سالگی بین‌المللی شدید و جوانترین داوری بودید که به این مهم دست یافتید.

اولین بازی که به طور بین‌المللی قضاوت کردم، در پاکستان بود. این بازی بین پاکستان و هند بود و این دو تیم همیشه باهم دعوا داشتند. یکی از سخت‌ترین بازی‌های آن دوران بود. هواداران از صبح به استادیوم آمده بودند و منتظر بودند و حتی یک ساعت بعد از بازی‌ هم نرفتند.

حتی در نیمه‌نهایی هم کمک داوران خوب نبودند و به مرحوم نامدار گفتم که سعی کن برای بازی آخر اسم فنایی را رد کنی. در آن زمان یک نماینده ایرانی دیگر که اسمش را به خاطر نمی‌آورم، در فیفا داشتیم و این دو فرد قدری فشار آوردند که فنایی به عنوان کمک داور فینال انتخاب شد. فنایی در فینال خیلی خوب پرجم زد اما ایتالیایی‌ها مخالف او بودند. بعد از پایان بازی، فنایی را سریعا به آلمان انتقال دادیم تا اذیتش نکنند. او سپس به ایران آمد و از او استقبال ویژه‌ای کردیم. مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود و آن‌ها مخالف پرچم زدن او در فینال بودند.

دو فینال ارتش‌های جهان را قضاوت کردم. بازی بین آلمان شرقی و ولز را قضاوت کردم. یک بار هم دیدار آلمان شرقی و اتریش را قضاوت کردم. در اروپا بازی‌های زیادی را سوت زدم. برای تیم ملی فرانسه هم یک بار سوت زدم. قبل از انقلاب تبادل داور با سایر کشورها داشتیم.

من به آتابای، رییس فدراسیون وفت این پیشنهاد را دادم. گفتم ما از روسیه ۳ داور می‌خواهیم و حق الزحمه آن‌ها را هم می‌دهیم؛ به شرطی که آن‌ها هم از ما دعوت کنند. ما با روسیه، ترکیه و چند کشور اروپایی تبادل داور داشتیم و باعث شد تا داوری ما پیشرفت کند.

* سخت‌ترین بازی که قضاوت کردید، کدام بازی بوده است؟

دیداری بین تاج و دارایی در سال ۱۳۵۴ بود. این دو تیم دشمن خونین بود. دارایی در آن زمان تیم خوبی بود و همیشه یا اول بود یا دوم. من اخطارهای زیادی در آن بازی دادم اما برای مدیریت بازی مجبور شدم بازی را سوت سوت کنم. بعضی از بازی‌ها نیاز دارد که آوانتاژ ندهی زیرا اگر اولین آوانتاژ را بدهی، دعوا و درگیری ایجاد می‌شود. در نیمه دوم هم سعی کردم بیش‌تر آوانتاژ بدهم.

* تاکنون به شما پیشنهاد رشوه داده بودند؟

هچوقت برای من این اتفاق رخ نداد. یک بار سرپرست یک تیم خودش را به من نزدیک کرد و مدام به من می‌گفت آقا زمانی ما خیلی با شما رفیق و دوست هستیم و خیلی شما را دوست داریم. من هم کارم را بلد بودم و فقط لبخند می‌زدم و صمیمی نشدم.

* پیش آمده بود که فدراسیون یا مسوولان کشوری بخواهند شما در نتیجه بازی تاثیر بگذارید؟

خیر، هیچ‌وقت این اتفاق رخ نداد زیرا من را می‌شناختند. ما خودمان همه کاره فدراسیون بودیم. من از سال ۱۳۴۳ دبیر کمیته داوران ایران بودم. در آن زمان ۲۳ سالم بود. هر کس که رییس کمیته داوران می‌شد، نمی‌توانست به خوبی این کمیته را اداره کند و به همین دلیل به من پیشنهاد می‌دادند که دبیر کمیته شوم زیرا کارم را بلد بودم. من ۲۰ سال دبیر کمیته داوران فوتبال ایران بودم.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* شما شاگردان زیادی را تربیت کردید. به نظر شما بهترین شاگردی که تربیت کردید، کدام بوده است؟

یکی از آن‌ها محمد فنایی بود. من رییس کمیته داوران ایران بودم که او برای جام جهانی انتخاب شد. ما این موضوع را به شدت پیگیری کردیم. در آن زمان مرحوم نامدار عضو فیفا بود و به او گفتم ” جعفر، ما فنایی را می‌خواهیم معرفی کنیم و شما باید او را حمایت کنید” که نامدار هم قبول کرد. ایشان در فیفا از فنایی حمایت کرد. فنایی شانس آورد که همه کمک داوران ۸ تیم برتر داوری خراب کردند و فرصت به او رسید.

قصه زیر سر رییس باشگاه نیروهوایی بود که با دارایی‌چی‌ها یک دسته شدند و شاهین را نابود کردند. این اتفاق کل ایران را ناراحت کرد. حتی من داور نیز ناراحت شدم. این اتفاق روی ما و مردم اثر گذاشت. نمی‌دانم چرا باید این‌گونه می‌شد.

حتی در نیمه‌نهایی هم کمک داوران خوب نبود و به مرحوم نامدار گفتم که سعی کن برای بازی آخر اسم فنایی را رد کنی. در آن زمان یک نماینده ایرانی دیگر که اسمش را به خاطر نمی‌آورم، در فیفا داشتیم و این دو فرد قدری فشار آوردند که فنایی به عنوان کمک داور فینال انتخاب شد. فنایی در فینال خیلی خوب پرجم زد اما ایتالیایی‌ها مخالف او بودند. بعد از پایان بازی، فنایی را به سرعت به آلمان انتقال دادیم تا اذیتش نکنند. او سپس به ایران آمد و از او استقبال ویژه‌ای کردیم. مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود و آن‌ها مخالف پرچم زدن او در فینال بودند.

* خاطره جالبی از مرحوم نامدار یا صالحی دارید؟

جعفر نامدار اولین بار در المپیک مونیخ سوت زد و با هم به صورت تلفنی در تماس بودیم. خدا بیامرز نصیری هم پیگیر احوال او بود. ۲ بازی سبک به او در المپیک دادند و خیلی هم خوب قضاوت کرد و فیفا متوجه شد که داور خوبی است. سپس در ۲ جام جهانی به او قضاوت رسید و خوب هم در این مسابقات سوت زد و بهترین داور آسیا لقب گرفت. او دیگر در سطح دنیا شناخته شده بود.

اگر شناخته شده باشی، نیمه راه را رفته‌ای مگر این که با تو خوب نباشند. در فیفا یک نفری وجود داشت که با فغانی بد بود و اگر او نبود، آن اتفاقات بازی اروگوئه پیش نمی‌آمد.

* متاسفانه به شما قضاوت در جام جهانی نرسید.

من در دیدار مقدماتی جام جهانی بین روسیه و لهستان سوت زدم. در المپیک مسکو هم سوت زدم.  در این المپیک ۳ بازی را قضاوت کردم و بازی‌ها خوب بود.

* چی‌شد که از فوتبال بازی کردن انصراف دادید و داور شوید؟

آن زمان که ما فوتبال بازی می‌کردیم پول نمی‌دادند. من دیدم باید مجانی برای باشگاه بازی کنم و نه کفشی به من می‌دهند و نه جورابی. فقط شورت و پیراهن می‌دهند. با خودم گفتم مگر دیوانه‌ام مجانی بازی کنم! داوری می‌کنم و پول در می‌آورم. آن زمان من دانشجو بودم و با وجود ثروتمند بودن پدرم، وضع من خوب نبود. گاهی اوقات پیاده از تهران به شمران می‌رفتم زیرا پول اتوبوس نداشتم. نهار نمی‌توانستم بخورم. دیوانه نبودم که مجانی بازی کنم و سعی کردم کار کنم و پول در بیاورم.

* گرایش به تاج یا شاهین داشتید؟

من خوشحال می‌شدم در یکی از این دو تیم بازی کنم اما گرایشی به هیچ‌کدام نداشتم زیرا هیچ‌کدام پیشنهاد مالی برای بازی به من ندادند. منم ترجیح دادم بروم و پول در بیاورم.

* در زمان گذشته داورانی وجود داشتند که تمایل رنگی داشته باشند؟

ما در مسئولین آدم‌هایی داریم که در پشت پرده وابسته است. در فوتبال نمی‌تواند وابستگی‌ها علنی باشد. مثلا اگر داوری خطایی را نگیرد، باید توضیح دهد و او بازخواست می‌شود. الآن داوران سعی می‌کنند در این خط نباشند اما می‌گویم بعضی از داوران هستند که روی بعضی از تیم‌ها تعصب دارند. حداقل ۱۰ درصد داوران روی استقلال و پرسپولیس تعصب داشتند زیرا از بچگی با استقلال و پرسپولیس بزرگ شده‌اند. گاهی اوقات که مشکل در داوری پیش می‌آید، برای همین است.

حاج ابوالحسن کارگر شرکت واحد بود. کارگر شرکت واحد هم حقوقی نمی‌گرفت. خودش هم بازیکن بود اما پولی در نمی‌آورد. شاهینی‌ها به کسی پول نمی‌دادند اما تاجی‌ها گاهی اوقات به او پولی می‌دادند یا شامی دعوتش می‌کردند و به همین دلیل به او “تاج ابوالحسن” می‌گفتند. او هم می‌خندید و چیزی نمی‌گفت. برای بازی‌های تاج یک خطا هم نمی‌گرفت. البته یک علاقه کوچکی داشت اما آن طور هم که می‌گفتند نبود.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* دعواهای خارجی و سیاسی تیم‌ها در خارج از زمین در آن زمان، تاثیری روی قضاوت داورها داشت؟

تا آن‌جایی که من می‌دانم داورانی چون مرحوم نصیری، مرحوم تهرانی، آقای نیک‌رفتار داوران منصفی بودند اما روی سعید صدری یک حرف‌هایی می‌زدند. مالک اصلی باشگاه شعاع، سعید صدری بود اما کسی نمی‌دانست. او تعصب زیادی روی باشگاه شعاع داشت اما داوران اصلا تعصب نداشتند. ما خودمان مواظب خودمان بودیم. مثلا تیمساری که سرپرست باشگاه تاج بود، روی همین ابوالحسن نفوذ داشت و ما می‌دانستیم. شاید هم نداشت و خدا می‌داند اما حرف خیلی بود.

* دلیل این که شاهین محبوب آن زمان منحل شد، چه بود؟

تیم شاهین مقابل تاج ایستاد و خوب بازی می‌کرد. درگیری در بازی آن‌ها به وجود آمد و به جای این که بازیکن را جریمه کنند، باشگاه نیروی هوایی باشگاه شاهین را منحل کرد. قصه زیر سر رییس باشگاه نیروهوایی بود که با دارایی‌چی‌ها یک دسته شدند و شاهین را نابود کردند. این اتفاق کل ایران را ناراحت کرد. حتی من داور نیز ناراحت شدم. این اتفاق روی ما و مردم اثر گذاشت. نمی‌دانم چرا باید این‌گونه می‌شد.

* کدام فدراسیون بیش‌ترین حمایت را از داوری داشت؟

من برای فدراسیون فوتبال متاسفم که هیچوقت از داوران آن طوری که باید حمایت می‌شدند، حمایت نکرد. زمان آتابای فقط اوضاع داوران خوب بود و دیده‌بان هر چه که می‌خواستیم انجام می‌داد. کمیته داوران اکیپ ما یعنی جعفر نامدار و مرحوم صالحی بودند. کمیته انضباطی در خصوص حمایت از داوران نقش مهمی دارد.

قبل از دیدار شاهین و دارایی بود که تهدید جانی شدم. سریعا به رییس پلیس زنگ زد و قضیه را خبر دادم. ۲ مامور را به در خونه من فرستادند و تا صبح پشت در خانه من ایستادند و همه رفت و آمدها را هم زیر نظر داشتند. بعد از بازی نیز با اسکورت پلیس به خانه برادرم رفتم و به خانه نرفتم. بعد از ۴۸ ساعت به خانه خودم بازگشتم.

اکثرا یک قاضی دادگستری را در کمیته انضباطی می‌گذارند اما او نمی‌تواند یک تصمیم قاطع بگیرد. رییس کمیته داوران هم نمی‌تواند تصمیم قاطع بگیرد زیرا رییس فدراسیون و دبیرکل فدراسیون حمایت نمی‌کنند. همیشه حق داوران خورده می‌شود. تا یک سال پیش حق داوری یک میلیون بود و تازه شده ۵ میلیون تومان. این داور حق دارد اگر بخواهد پول بگیرد. رییسان فدراسیون هم فقط به داوران فشار می‌آورند.

* به نظر شما دستمزد داوران عادلانه است؟

یک داور باید یک سال بدنش را آماده نگه دارد و حداکثر ۱۰ قضاوت به او می‌رسد و ۵۰ میلیون می‌گیرد. آن وقت حداقل قرارداد یک بازیکن معمولی و به درد نخور ۲ یا ۳ میلیارد تومان است. وقتی یک داور می‌بیند شرایط این است، ناراحتی برایش پیش می‌آید و در زمین هم تمرکز ندارد و طوری که باید بدود و سوت بزند، آن کار را نمی‌کند. اگر بازی را هم خراب کند، فوقش ۲ جلسه محروم می‌شود و اتفاقی رخ نمی‌دهد.

شخصیت یک داور و یک بازیکن فرق می‌کند. باید به داور احترام گذاشت. همین می‌شود داور آن طوری که باید بدود نمی‌دود و سوت نمی‌زند.

* حق‌الزحمه شما در آن زمان چقدر بود؟

در آن زمان ما برای هر بازی ۳ تومان می‌گرفتیم. به کمک داوران هم یک تومان می‌دادند. آن ۳ تومان و یک تومان ارزش داشت. من از ۱۸ سالگی خودم را مستقل کردم و یک اتاق اجاره کرده بودم که اجاره‌اش ۲۰ تومان بود. من در یک پنج‌شنبه و جمعه این اجاره را در می‌آوردم و در ۳ هفته دیگر ماه، ۶۰ تومان در می‌آوردم که آن زمان پول خوبی بود.

همین بود که با علاقه کار می‌کردیم. الآن در ماه حداکثر یک بازی به شما می‌رسد. اکنون با ۵ تومان در ماه چه کاری می‌توانی انجام دهی؟ به چه درد داور می‌خورد؟ هر چقدر هم با فدراسیون و رییسان آن حرف می‌زنی، قبول نمی‌کنند و گوش نمی‌دهند.

پیشنهاد من این است که اول هر فصل هر باشگاه ۱۰۰ میلیون تومان برای داوری بدهد. همین پول را خرج داوری کن و آن را راضی کنن. با این شرایط فعلی اگر داور خیانت هم کند، نمی‌توان به او ایرادی گرفت.

* در آن زمان هم مثل الآن شما هم دو شغله بودید؟ چقدر برای آمادگی زمان می‌گذاشتید؟

داوران فعلی الآن هفته یک جلسه تمرین می‌کنند؛ آن هم یک ساعت در امجدیه. به نظر شما با این یک جلسه چیزی درست می‌شود؟ مجبور می‌شود برای آبرویش هم که شده، خودش تمرین کند. هر کسی رییس کمیته داوران می‌شود، به فکر پستش است و به داوران بها نمی‌دهند. تازه امثال کامرانی‌فر و ممبینی دبیر شده‌اند، باید از داور حمایت کنند و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.

* در زمان حضور شما در کمیته داوران، داوری بوده که پیشنهاد رشوه به او داده باشند؟

یک داوری داشتیم که به او پیشنهاد رشوه داده بودند و آمد به من گفت من را برای این بازی نگذار زیرا به من پیشنهاد رشوه داده‌اند. من که دیدم این داور با وجدان است، از آن بازی خطش زدم اما در همان ماه ۳ داوری به او دادم. بعد برای او پاداش رد کردم.

ما داشتیم که داورانی که به او پیشنهاد داده بودند و او هم قبول کرده بود اما متاسفانه نمی‌توانم اسم بیاورم. همه‌جا خوب و بد وجود دارد اما به طور کلی عزت و احترام آدم‌ها دست خودشان است.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* آیا تهدید جانی یا مالی شده بودید؟

قبل از دیدار شاهین و دارایی بود که تهدید جانی شدم. سریعا به رییس پلیس زنگ زد و قضیه را خبر دادم. ۲ مامور را به در خانه من فرستادند و تا صبح پشت در خانه من ایستادند و همه رفت و آمدها را هم زیر نظر داشتند. بعد از بازی نیز با اسکورت پلیس به خانه برادرم رفتم و به خانه نرفتم. بعد از ۴۸ ساعت به خانه خودم بازگشتم.

با آن دو خانم که وارد زمین شدیم، کل استادیوم هورا کشیدند و به آن دو فقط گفتم اگر خطایی را ۱۰۰ درصد مطمئن بودید، پرچم می‌زنید و اوت را اعلام می‌کردید. نمی‌دانید جمعیت چه ذوقی کرده بودند که ۲ تا دختر را به عنوان کمک داور گذاشتم. بعد از این اتفاق بود که حضور داوران زن آزاد شد.

این تهدیدها معمولا از طرف کسانی است که شرط می‌بندند و می‌بازند و یقه ما را می‌گیرند. ما ایاب و ذهاب خود را کنترل می‌کردیم و مثلا تا ۲۴ ساعت بعد از بازی، خانه پدر یا برادرم می‌ماندم.

* در یک بازی کمک داور شما، آقای کریم‌پور به شما گفتند که زمان تمام شده اما شما گفتید که تازه دقیقه ۸۸ است. خاطره این داستان را تعریف می‌کنید؟

کریم‌پور در دقیقه ۸۸ به من گفت که بازی تمام است و سوت را بزن. من بازی را تا دقیقه ۹۰ ادامه دادم و حتی یک دقیقه هم بیش‌تر گرفتم. آن زمان بازی‌ها وقت اضافه نداشت.

* به نظر شما بهترین داور تاریخ ایران چه کسی بوده است؟

به نظر من همه داوران خوب هستند و داور بد نداریم. داور خوب، داوری است که در زمین درست سوت بزند. اکثرا داوران خوزستانی و تهرانی داوران خوبی داشته‌اند. روی هم رفته داوری ما از فوتبال ما بهتر است.

* در خصوص بازی خداحافظی‌تان بین پرسپولیس و گرمیو برزیل می‌گویید. چه حس و حالی در آن لحظات داشتید؟

آن بازی را برای خداحافظی من برگزار کردند. نمی‌دانید چقدر سخت است که بعد از یک عمر در چمن بودن و سوت زدن، بخواهی خداحافظی کنی. من در ۵۰ سالگی توانستم داربی را سوت بزنم.من در ۵۰ سالگی در تست کوپر قبول شدم و آمادگی زیادی داشتم.

من در آن دیدار گریه کردم زیرا یک عمر را با این مردم گذرانده بودم و خیلی سخت بود.

* کاری هست که از انجام آن پشیمان شده باشید؟

خیلی وقت‌ها بوده است. گاهی اوقات بازیکن به تو بی‌احترامی کرده اما راضی نمی‌شوی. با این حال مجبوری خودت را راضی کنی که جریمه‌اش همین است اما بعدا پیشمان شده‌ام که چرا شدیدتر جریمه‌اش نکردم و کارت قرمز به او نشان ندادم.

مافیای ایتالیا دنبال فنایی بود/ برای اولین بار از کمک داوران زن استفاده کردم

* به عنوان آخرین سخن، خاطره جالبی دارید برای ما تعرف کنید؟

در افتتاحیه مسابقات آموزشگاه‌ها در شیراز بود. دو کمک داور من نیامده بودند و خواب‌شان برده بود. فکر می‌کنید چه کسی را کمک داور گذاشتم؟ دو دونده خانم حرفه‌ای در آن زمان داشتیم؛ یکی گلرخ برکتی و دومی را نامش را به خاطر نمی‌آورم اما متاسفانه فوت کرد. به آن‌ها گفتم لباس ورزشی چه دارید؟ پرسیدند چرا و من گفتم باید کمک داور من بایستید.

آن‌ها ابتدا نمی خواستند اما من اصرار کردم و مجبور شدند قبول کنند. با آن دو خانم که وارد زمین شدیم، کل استادیوم هورا کشیدند و به آن دو فقط گفتم اگر خطایی را ۱۰۰ درصد مطمئن بودید، پرچم می‌زنید و اوت را اعلام کنید. نمی‌دانید جمعیت چه ذوقی کرده بودند که ۲ تا دختر را به عنوان کمک داور گذاشتم. بعد از این اتفاق بود که حضور داوران زن آزاد شد.

انتهای پیام

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر،تکرار نظر دیگران،توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی ، افترا و توهین به مسٔولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

نظرات و تجربیات شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظرتان را بیان کنید

آرشیو

Scroll to Top